یافتن پست: #خالی

رضا
رضا
خدایا شرح غم خواندن چه سخت است ز داغ لاله پژمردن چه سخت است نمیدانی که با دست بریده ز پشت اسب افتادن چه سخت است اگر تیری درون چشم باشد نمیدانی زمین خوردن چه سخت است نمیدانی که با چشمان خونین جمال فاطمه دیدن چه سخت است کنار علقمه با مشک خالی ببین شرمنده گردیدن چه سخت است
دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 11:51
+3
رضا
رضا
مرگ من روزی فرا خواهد رسید...............
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 11:50
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
از تفریحات روزانم اینه که: تو اتوبوس یا مترو یهو از جام بلند میشم ملت که هجوم میارن به سمت صندلی خالی‌ از جیبم موبایلم رو در میارم دوباره میشینم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 03:08
+3
ܓ✿جُوجه فِنچِ مُتِفکِرܓ✿
ܓ✿جُوجه فِنچِ مُتِفکِرܓ✿
من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم!! عاری از عاطفه ها... تهی از موج و سراب... دورتر از رفقا... خالی از هرچه فراق!! من نه عاشق هستم ؛ و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من... من دلم تنگ خودم گشته و بس...!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 01:00
+3
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
اهل دانشگاهم رشته ام علافی‌ست جیب‌هایم خالی ست پدری دارم حسرتش یک شب خواب! دوستانی همه از دم ناباب و خدایی که مرا کرده جواب. اهل دانشگاهم قبله‌ام استاد است جانمازم نمره! خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست من نمی‌دانم که چرا می‌گویند مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌کار وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست! ((چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید)) باید از آدم دانا ترسید! باید از قیمت دانش نالید! وبه آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم من به گور پدر علم و هنر خندیدم! کار ما نیست شناسایی هردمبیلی! کار ما نیست جواب غلطی تحمیلی! کار ما شاید این است که مدرک در دست فرم بی‌گاری هر شرکت بی‌پیکر را پر بکنیم (شاعر: مجهول)
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 03:06
+1
mina_z
mina_z
دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟ پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 09:51
+6
mahdi
mahdi
نمی‌خوام پز بدم

تحقیرتون کنم

سرکوفت بزنم

مایه‌دار بازی دربیارم و اینا …

ولی جاتون خالی الان یه نیمرو خوردم با نون سنکگ ۲ رو خشخاشی !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/12 - 22:24
+1
-1
mohsen
mohsen
نابینا و ماه نابینا به ماه گفت: دوستت دارم . ــ ماه گفت: چه طوری؟ تو که نمی بینی . ــ نابینا گفت: چون نمی بینمت دوستت دارم . ــ ماه گفت: چرا؟ ــ نابینا گفت: اگر می دیدمت عاشق زیباییت می شدم ولی حالا که نمی بینمت عاشق خودت هستم.اینو حمید برام فرستاده اما خالی از لطف نیست باز نشرش کنم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/12 - 00:03
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ