یافتن پست: #خانه

EHSAN
EHSAN
کنار برکه دلم نشستم و نیامدی دوباره در سکوت خود شکستم و نیامدی سوال کردم از خدا نشان خانه تو را سکوت کرد و در سکوت شکستم و نیامدی
دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 20:02
+8
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
قلب

مهـــمانخانه نیست ،

که آدمــــها بیایند

دو سه ساعت ، یا دو سه روزی توی آن بمانند و بعد بروند !

قلب

لانه ی گنجشک نیست که در بهـــار ساخته بشود ،

و در پائـــیز ، باد آن را با خودش ببرد !

قلب ؟!

راستش نمیدانم چیست !

امــــا این را میدانم

که جای آدمـــــهای خیلی خوب است !!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 15:16
+8
محمد
محمد
روح نیز همچون رودخانه و گیاه ب نوع دیگری از باران نیاز دارد
امید
ایمان
و دلیلی برای زیستن..
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 21:01
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

هر وقت هم‌وطنانمون یاد گرفتن در رستوران، کافی‌شاپ، قهوه‌خانه و امثالهم
به افراد میزهای کناری زل نزنند، میشه به آینده این مملکت امیدوار بود !

دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 19:49
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دختر نمیدانست چه راهی را انتخاب کند...
پدرش اخرین حرفش را زده بود.....
او باید بین ثروت پدر و عشق بی پول خود ، یکی را انتخاب می کرد.
او پسر بی پول را انتخاب کرد....
ولی حالا درمانده و خجالت زده راه خانه پدر را درپیش گرفته.
پسر او را بدون ثروت پدر نمی خواست.!!!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 19:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شجاع ترین خواهری که یک برادر می تواند داشته باشد



( شیرزنان تاریخ خود را بشناسید ، تاریخ خودتان ، ایران)

" این مطلب را به گوش همه برسایند "


بی شک او یکی دیگر از قهرمانان ملی تاریخ ایران است و افسوس که قرنهای زیادیست که فراموش شده یا بهتر بگویم اصلا شناخته نشده . "یوتاب " را میگویم ، او که همچون معنای نامش درخشنده و بی همتا بود . خواهر کوچکتر آریوبرزن آخرین سردار هخامنشی .

هنگامی که آریو برزن با سپاه اندکش شجاعانه در برابر سپاه عظیم اسکندر مقاومت کرد وحتی آنها را به عقب راند ، یوتاب خواهر او بجای اینکه گوشه ای بایستد و با گریه و زاری کشته شدن برادر و یارانش را در میدان نبرد ببینید ، لباس رزم در بر کرد ، شمشیر کشید و درکارزار جنگِ نابرابر در راه دفاع از میهن ، برادرش را در میدان نبرد تنها نگذاشت .


به گفته ی خودِ مورخین یونانی او آنچنان شجاعانه جنگید که تلاش سربازان مقدونی برای زنده به اسارت درآورن وی بی نتیجه ماند و آنها فقط شاهد تلفات بیشتر بودند .
این بانوی شجاع ایرانی تا جان در بدن داشت جنگید جنگید و باز هم جنگید و در نهایت در راه دفاع از میهن خود و در کنار برادر شجاعش ، در خون خود غلطید و روحش به ابدیتِ تاریخ میهنش پیوست.


اسکندر مقدونی چنان تحت تاثیر شجاعت این خواهر و برادر قرار گرفت که همانجا با احترام آنها را دفن نمود و حتی چوپان خائنی را که راه مخفی دور زدن سپاه آریو برزن را به آنها نشان داده بود ، همانجا کشت .


یوتاب ، شرمسارم از روی تو و برادرت به خاطر پدران و مادرانی که قرنها فراموشتان کردند و هنوز هم این فراموشی باعث شرمساری ماست .

یوتاب ، تو شجاعترین خواهری هستی که یک برادر در طول تاریخ داشته است .

تو همچون نام زیبایت ، درخشنده و بی مانندی و در قلب و یاد من میدرخشی .


روحت شاد و راهت پررهرو باد

(ای کاش ایرانیان.............................................. بگذریم)


منابع:
تاریخ هرودوت
..کتابخانه ی تاریخی (دیودوروس سیسیلی 100 سال پیش از میلاد)
..جغرافیای ملل (استرابون 50 سال پیش از میلاد)
مروج الذهب (مسعودی)
ایران از آغاز تا اسلام(گیرشمن)
تاریخ ایران(مشیرالدوله)
تاریخ ایران(سرپرسی سایکس)


دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 18:41
+3
zohre
zohre

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری ...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 13:18
+6
محمد
محمد

و در خانه های خود بمانید
و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید
و خودنمائی نکنید
) و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید (
و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید
و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید .
این توصیه خداوند به همسران پیامبر هست که در آیه 33 سوره احزاب آمده
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 20:51
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مادرم نماز می خواند و من آواز !
.
.
عقایدمان چقدر فرق دارد !
او خدای خودش را دارد منم خدای خودم را !
خدای او بر روی قانون و قاعده است و از قدیم همین بوده !
خدای من بر اساس نیازم و تجربیاتم است و هر روز کامل تر از دیروز است !
او خدا را در کنج خانه و معجزه می بیند !
من خدا را در آسمان ها و درون خودم ! در قطره ای باران ، بغض هایی پر از اشک ، در شادی از ته دل ! در ثانیه به ثانیه زندگیم !
او جلوی خدایش سجده میکند !
ولی من در آغوش خدایم آرام میگیرم !
نمی دانم
خدای من واقعی تر است یا او !
دین من بهتر است یا او...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 17:36
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چترت را كنار ایستگاهی در مه فراموش كن
خیس و خسته به خانه بیا
نمی خواهم شاعر باشی
باران باش
همین برای هفت پشت روئیدن گل كافی ست ...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/2 - 18:28
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ