یافتن پست: #خانوم

امیرحسین
امیرحسین
بچه های مقیم تهران ، چیزی شبیه زلزله متوجه نشدین ؟؟؟ چند دقیقه پیش ، حدود 8.40 !! یا من توهم زدم
16 دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 21:12
+6
-1
sasan pool
sasan pool
امروز رفتم بیرون با ماشینم بودم خانوم وسط خیابون پارک کرده بود گفتم خانوم شرمنده ببخشید میری کنار من رد بشم.بعد اینجوری میکنه زودتر اون تن لشتو تکون بده.چقدر لات بود .البته به من میخورد چون من هم همچین با ادب نیستم خلاصه قیافه خیلی ترسناکی داشت از من وزنش بیشتر بود خدا رحم کرد بیشتر ناراحت نشد و گرنه من میکشت.بلا به دور.خدا به داد شوهرش برسه.من برای شوهرش آرزو صبر میکنم.حالا از اینجا رفتم پمپ بنزین طرف با سطل آشغال سفید آمده بنزین میزنه تو رو خدا نگاه کن ببین چه وضعی اولش فکر کردم دوربین مخفی هستش بعد دیدم نه ترک موتور شد و رفت توی اتوبان رسالت شروع کرد گازیدن و رفتن.به استقبال مرگ می رفت بنده خدا.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 20:17
+3
رضا
رضا
سلام
6 دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 18:46
+1
Hossein Behzadi
Hossein Behzadi
‫لغت نامه رانندگی در ایـــران: بوق: مسیرت کجاست؟ بووق: شما آژانس خواسته بودید؟ بوووق: سلام حاجی,فدات! بوق بوق: حله آقا حله! ... بووق بووق: درپارکینگو بده بالا پدر سوخته بوق بوق بوق: عروس چقدر قشنگه ایشالا مبارکش باد! بووووووق: دیدی از جا پرید؟ هرهرهر بووووووووووووووووووق: برو کنار عوضی بــوق: خانومی کجا,برسونمت فدات شم! بووووق بووووق: وایسا الاغ,الان نوبت منه!‬
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 16:26
+3
ronak
ronak
صغری خانوم و بقیه خانوم های محله منتظرن تا "علی" توله سگ ممد آقا سبزی ها را از مغازه بیاره و مراسم سبزی پاک کردن و غیبت شروع بشه :دی
4 دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 01:33
+5
رضا
رضا
کنار هر قطره ی اشکم هزارتا خاطره دفنه انقدر خاطره داریم که گویی قدر یک قرنه گلو می سوزه از عشقت...........
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 11:56
+4
ebrahim
ebrahim
به خانومم میگم صبح تو شرکت وقتی نصف چایی رو خوردم متوجه شدم توش عنکبوت افتاده. خانمم : بقیشو که نخوردی؟ من : پـَـــ نــه پـَـــ بقیشو خوردم گفتم شاید منم اسپایدر من شم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 00:23
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ