یافتن پست: #خدا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این خواهر ما تازه گواهینامه گرفته بود نشست پشت فرمون که بریم بیرون. حلال جوگیر شده بود با سرعت میرفت و ژست گرفته بود.بــــــــــــــــــــــــــــــــــــعد یه موتوری اومد کنارمون داد زد:خـــــــــــــــــــانوم خـــــــــــــــــــــــــانوم چرختون داره میچرخه!! این آبجی ما هم فکرد کرد در حین حرکت چرخ نباید بچرخه و محکم زد رو ترمز و پیاده شده داره چرخای ماشین رو نگاه میکنه!! هیچی دیگه بنده خدا موتوریه از شدت خنده رفت تو جدول خورد به درخت منم که کف ماشین فرش شدم از خنده!!حالا خواهرم از اون موقع خود درگیری گرفته!!
حالا فهمیدین ازدواج فامیلی چقدر میتونه خطرناک باشه؟؟؟؟
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 21:23
+4
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
چاره دیگری نیست باید سوخت باید ساخت درون ویران از تنهایی را... فقط اینجوری (میشه) با تویی که عاشقم نبودی بمونم... تویی که برای رسیدن از جنازه ام عبور کردی تویی که به بدون من بودن راضی شدی ...راضی شدی به خاطر دیگری به همه بگی لیاقت تو"...رو ندارم...با این همه من هرگز نتونستم فراموشت کنم شاید ...خدا نخواست که ما رو از هم دیگه ناامید کنه من این تنهایی اجباری رو خیلی دوست دارم اما فقط به خاطر...تو"...اره "(میشه) !
دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 20:26
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
قورباغه با یه اردك ازدواج میكنه
اگه گفتی بچشون چی. میشه؟

.
.
.
.
..
.
.
.
..
.

بچه دار نمیشن .تو رو خدا براشون دعا كن و این رو به اشتراک بزارید امشب یه خبر خوب بهت میرسه
لطفا كوتاهی نکن،
زندگیشون داره از هم میپاشه <img src=(" title=":((" />((
2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 16:19
+5
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
خدایا...
درگوشتو بیار!!
خسته نیستم، دلم نگرفته، از کسی هم گله ندارم
فقط بگو دوسم داری....!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:59
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

دختر :هه هه هه


پسر:چرامیخندی


دختر:به تومیخندم



پسر:یادته اون روزتوخونمون افتاده بودی به پام


التماس میکردی تا کاریت نکنم و به هیشکی نگم کاراتو؟بعد الان به من میخندی؟


دختر:هه هه هه من با حرفام خرت کردم،


پسر:من خام حرفات نشدم وقتی میتونستم آبروتوببرم


یاد ناموسم افتادم فکرکردم اگه یه روزی ناموسم تو این موقعیت گیرکنه چی میشه،


دلم سوخت باهات کاری نکردم


دختر:خفه شو اسکول،همش ادعایی،


مال این صحبتا نیستی،توبی عرضه ای


پسر:آره توراست میگی من بی عرضه ام،خدافظ


1سال بعد


دختربابغض؛سلام عزیزم


پسر:سلام گلم خوبی خوشحالم کردی بعد 1سال یادی ازما کردی


دختر:عزیزم خواهش میکنم منو ببخش من درحق تو خیلی بدی کردم


پسر:توکه کاری نکردی عزیزم چی شده؟


دختر:چندروز پیش گول حرفای یه پسرو خوردم رفتم خونشون و...بعدش عکس و...منو پخش کردن همه جا


پسر:جدی میگی؟


دختر:آره،الان تومحل همه مهر فاحشه روم گذاشتن


پسر:عزیزم توباید منو ببخشی


دختر:چرامگه چیکارکردی؟


پسر:وقتی پارسال بدون دلیل ازمن جداشدی وبه من گفتی بی عرضه،


من همون لحظه ازخدا خواستم یه با عرضه نصیبت کنه....


دختراااااا به اینجورپسرا که نمیخوان با ابروتون بازی کنن نگید بی عرضه


بگید مرررررررررررد


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:55
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دایی: باخت خواست خدا بود
خخخخخخخخخخخ
2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 18:12
+3
-1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
میگن در روز قیامت تمام اعضای بدن به حرف میایند، خدا کند دلم لال شود... چون طاقت اشک های خدا را ندارم...

دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 15:19
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

هی دیوونه ها!!!!!؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


اوه اوه چقدر زیادین!!!
هیچی به کارتون برسید...
خدا شفاتون بده...!
(crazy)(crazy)(crazy)(crazy
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 14:49
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز کیبوردمو باز کردم داشتم تمیزش میکردم دختر داییم
سه سالشه اومد کنارم ازم میپرسه : این
چیه ؟
می گم : کیبورده
می گه : من نبردم !
می گم : کیبورده !
می گه : من نبردم !!
می گم : ، ، کیبورد
با گریه پا شد رفت پیش مامانش میگه : مامان بخدا من
نبردم ...
یعنی کیبوردو کوبوندم تو سرم !
مامانم اومده میگه : صدای چی بود ؟
میگم : کیبورده
مامانم میگه : بس کن دیگه خجالت بکش نه اون بچه برده ، نه
من ، نه کس دیگه ای ! خودت گمش کردی ! تو همین
اتاقه ! پاشو خوب بگرد !!!
هیچی دیگه از ظهر تا حالایه تیم ‌تجسس حرفه ای دارن
دنبالش میگردن:|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 14:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﺭﻭﺯ ﻗﺪﺱ ﯾﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﮐﺎﺭﺗﻦ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﺳﺘﺶ، ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ": ﺷﻼﻡ، ﺗﻮﻟﻮ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍشلاﺋﯿﻞ ﺑﮕﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﺠﻞ ﻣﻮﺷﺠﻞ ﺭﻭ ﺍﺟﯿﺖ ﻧﮑﻨﻪ .ﺑﻮﮊ ﺑﻮﮊ "!
ﻣﯿﮕﻦ ﻧﺘﺎﻧﯿﺎﻫﻮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ، ﺍﺳﯿﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ...
دیدگاه  •   •   •  1393/06/14 - 23:32
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ