یافتن پست: #خسته

محمد
محمد

" هی آسمان
؟
دل توهم آخرگرفت ؟
قلب توهم درتاریکی مانده؟
خورشید توهم بیوفاشد؟
چشمان تو را هم اشک گرفت؟
آخرمثل من شدی؟
تنها...
خسته...
پژمرده...
بی حوصله...
دلم خيلی گرفته
پس بیا باهم گریه کنیم ...

دیدگاه  •   •   •  1393/10/29 - 13:11
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی دلم می‌خواهد بگذارم بروم،



 

 



بی هرچه آشنا،


 


گوشه‌ی دوری گمنام،

 

 

حوالی جایی بی اسم.

 

 

گاهی واقعا خیال می‌کنم روی دست

 

 

 

 خداوند


 

مانده‌ام،

 

خسته‌اش کرده‌ام...!


دیدگاه  •   •   •  1393/09/28 - 14:39
+1
بهناز جوجو
بهناز جوجو

مثل خورشید یک غروب پاییزیدلم خونتنهابه انتها رسیده  در آرزوی طلوعی دوبارهاماخستهخستهخسته



بــــــــ*اران

آخرین ویرایش توسط behnaz در [1393/09/24 - 20:38]
دیدگاه  •   •   •  1393/09/24 - 20:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به خداحافظیِ تلخِ تو سوگند نشد...هر چه کردم که کنم ترک تو،سوگند نشد

خسته از بازی تکراریِ ما...رفتم اما به تو سوگند نشد

...

یه مُردم که گاهی نفس می کِشه...رو قلبش یه عکسِ قفس می کِشه

گرم بی شرف باز گره خورده به...دلی که همش پاهاشو پس می کِشه

نگو غیرممکن شده بودنت...نگو جا نذاشتم واسه موندنت

گناهم فقط بی گناهی شده...یه چیزی این وسط اشتباهی شده

حواست به من نیست،حواست کجاست...چقدر خواسته ی من اَزت نابجاست

تو باید بری آسمونی بشی...جهنم که جای چشای تو نیست

اتاقی که من توش قدم می زنم...یه دم خالی از ماجرای تو نیست

فقط اومدی دل هوایی کنی...و بعدش هوای جدایی کنی

تمومش کن آخه تا به کِی...می خوای تو دل من خدایی کنی

دیگه اصلا اَزت خوبی نمی خوام...دیگه اصلا شبا نوری نمی خوام

بزرگی کردی تا اینجاش،ممنون...تحمل کردی ما رو جاش ممنون

...

نگاه کن یه پُر ادعا رو...چطور تونستی با چشات شکارش کنی

تو باید بری،من یه دیوونم...یه بیمارو می خوای چیکارش کنی

فقط اومدی دل هوایی کنی...و بعدش هوای جدایی کنی

تمومش کن،آخه بگو تا به کِی...می خوای تو دل من خدایی کنی

نباشم شبا با کی حرف می زنی...غمای کیو از دلش می کَنی

قرار شد بری عاشق کی بشی...داری آرزومو به گند می کِشی

تو که رفتی کار هر روز و شبم هق هق شد...و خدا شاهد دق کردن این عاشق شد

حق من این همه بی کسی و آزار نبود..حق من خیره شدن به عکس دیوار نبود

تو که رفتی ریشه های منو با داس زدن...زنده بودم و به قاب عکس من یاس زدن

با روبان مشکی عکس منو تزیین کردن...یعنی می شه خاطرات خوبمون برگردن؟
آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1393/09/14 - 21:32]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/14 - 21:22
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کجایـــــــــــــی؟که ببینــــــــــــــــی

مـن چقدر دل خسته و تنهام

ببینی زندگی بی تو

داره جون میده رو دستام


دیدگاه  •   •   •  1393/09/10 - 19:39
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نه که ما مغز نباشیم ها ، نه ، ما فقط خسته تر از اونیم که فرار کنیم


باز اگه قل خوردن مغزها بود ما هم یه مشارکتی میکردیم
دیدگاه  •   •   •  1393/09/6 - 16:44
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مرد باید...
وقتی مخاطبش عصبانیه , ناراحته , میخواد داد بزنه
وایسه روبروش بگه :
تو چشام نیگا کن , بهت میگم تو چشام نیگا کن!!
حالا داد بزن , بگو از چی ناراحتی؟!!

... بعد مخاطب داد بزنه , گله کنه, فریاد بکشه , گریه کنه
حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو سینه مرد
ولی آخرش خسته میشه میزنه زیر گریه...
همونجا باید بغلش کنه
نذاره تنها باشه!
حرف نزنه ها , توضیح نده ها
کل کل نکنه ها , توجیه نکنه ها
فقط نذاره احساس کنه تنهاست!!

مرد باید گاهی وقتا مردونگیشو با سکوت ثابت کنه!!
با بغلش کردنش...
دیدگاه  •   •   •  1393/09/5 - 18:22
+4
2 دیدگاه  •   •   •  1393/08/7 - 20:05
+6
sami
sami

برای خاموشی شب های انتظارم




فقط یک “فوت” کافیست



خاموشم کن ، خسته ام …

دیدگاه  •   •   •  1393/07/27 - 16:21
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز رفتم سوپرمارکت به صاحبش گفتم سلام خسته نباشید نوشابه دارید؟

- آره

- پپسیه؟

- آره

سیاهه؟

- آره

خنکه؟

- آره

- پس بی زحمت یه دوغ بدید
هیچی دیگه دقیقا 5 کیلومتر دنبالم کرد آخرشم نتونست بگیره!

مردم اعصاب ندارن
1 دیدگاه  •   •   •  1393/07/25 - 12:08
+3
صفحات: 3 4 5 6 7 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ