یافتن پست: #خسته

ESmaEL
ESmaEL
سلام بچه ها خسته نباشید {-27-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 12:27
+3
aB'Bas S
aB'Bas S
بوی عیدی، بوی توپ
بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی، وسط سفره نو
بوی یاس جانماز ترمه مادر بزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
یا اینا خستگیمو در می کنم

شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخرده لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
یا اینا خستگیمو در می کنم
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 11:00
+10
مهسا
مهسا
من ایده آلیست نیستم،... باور کن نیستم،
چیزی که میخوام اصلا بزرگ و آرمانی نیست!
یه چیز ساده میخوام.... آرامش!
بفهم... خسته م از اینهمه دلتنگی
به قول تو بی مورد اما بنظر خودم منطقی
که نه کم میشه نه تموم.
دلتنگ حضور آدمیم که منو برای خودم بخواد،
منو دوست داشته باشه
با تمام خصلت های خوب و بدم...
آدمی که وقتی غمگینم
دوستانه سرمو روی شونه هاش بگیرهه
و با مهربونیش آرومم کنه
کسی که با یه نگاه مهربون و عمیقش
غم عالم از یادم بره
و با یه لبخند مطمئنش دلم پر بشه از باور؛
کسی که شبها آخرین کارش گفتن شب به خیر باشه
و اولین کارش بعد از بیداری فرستادن
یه صبح به خیر از ته دل!!!
کسی که از ته دل تمام این کارای ساده رو برام بکنه
نه برای ......
اینا واقعا ایده آلیست بودن رو می رسونه؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 01:29
+7
vahid
vahid
سلام. من vahid هستم، از اعضای جدید ... :)
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 01:11
+1
مهسا
مهسا
گاهـــــــي دلم از راهزناني كه ناغافل دلم را ميشكنند میگیرد....

گاهــــــــي آرزو ميكنم اي كاش...

دلــــــي نبود تا تنگ شود...

تا خسته شود... تا بشكند................؟!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 00:13
+6
مهسا
مهسا
گم شده ام
میان روزهای اخر اسفند و اول فروردین...
میان اخرین و اولین صفحات تقویم...
میان روزهایی که تمام شده اند و روزهایی که شروع نشده اند...
میان صفحاتی از تقویم که ورق خورده اند و صفحاتی که مانده اند....
... خسته ام...
خسته از تقویمی که بسته شد و تقویمی که باز میشود....

خسته...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 21:52
+3
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
برام چند وقته سوال شده که

واقعاً ، توکه با عشوه گری ، از همه دل میبری ، منو شیدا میکنی ، چرا نمیـر قـــ ــصی ؟؟

مشکلت دقیقاً چیه !؟!؟
6 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 20:33
+10
ronak
ronak
خسته ام ....
خسته تر از تمام خستگی هایم ...
بسان بیابان خشکی که خو گرفته باشد به خشکسالی
و در خواب هم ندیده باشد خنکای آب را
بسان خاری بی تصور باران .
... خسته ام ....
مرا با من رها کنید اگر باران نیستید
6 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 15:42
+7
ESmaEL
ESmaEL
{-35-}امشب به رسم معرفت یادی ز یاران میکنم . در غربت تاریک و سرد از غم حکایت میکنم.{-35-} امشب وجودم خسته است از سردی دلهای سرد.{-35-} ایا تو هم در یاد من هستی در این شبهای سرد{-35-}{-11-}{-11-}
آخرین ویرایش توسط ESmaEL در [1390/12/28 - 15:37]
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 15:35
+4
reza
reza
هوای ترست به رنگ هوای چشمانت

دوباره فال گرفتم برای چشمانت

اگر چه کوچک و تنگ است حجم این دنیا

قبول کن که بریزم به پای چشمانت

بگو چه وقت دلم را ز یاد خواهی برد

اگرچه خوانده ام از جای جای چشمانت

دلم مسافر تنهای شهر شب بوهاست

که مانده در عطش کوچه های چشمانت

تمام آینه ها نذر یاس لبخندت

جنون آبی دریا فدای چشمانت

چه می شود تو صدایم کنی به لهجه ی موج

به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت

تو هیچ وقت پس از صبر من نمی آیی

در انتظار چه خالیست جای چشمانت

به انتهای جنونم رسیده ام کنون

به انتهای خود و ابتدای چشمانت

من و غروب و سکوت و شکستن و پاییز

تو و نیامدن و عشوه های چشمانت

خدا کند که بدانی چقدر محتاج است

نگاه خسته من به دعای چشمانت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 15:20
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ