ronak
خیلی وقت ها آدم ها، حالم را بهم می زنند
خیلی وقت ها، حوصله آدم های اطرافم را ندارم
خیلی وقت ها خسته می شوم از آدم بودن
از تظاهر کردن...
خیلی وقت ها دلم می خواهد عصیان کنم
خیلی وقت ها دلم می خواهد طرد شوم از دنیا
خیلی وقت ها............
خیلی وقت هایم زیاد می شوند.............
ramin
سه تا بهترین خوابیدن های دنیا:
1. خوابیدن رو پای مامان وقتی کلی خسته ای
2. خوابیدن رو شونه ی عشقت وقتی کلی تنهایی
3. خوابیدن با چشمای باز وقتی استاد داره درس میده
reza
نمی دانم چرا بعد از عبور از
دقیقا سیصد و هشتاد و نه شب
کماکان لحظه ها بیدار و زنده
کماکان دستها مرداد،در تب
کماکان سجده ها لبریزِ نفرین
کماکان خنده ها زهر هلاهل
تمام حرف ها نقش کف دست
به روی ماسه های خیس ساحل
دوباره چهره ها اندوه،اندوه
دوباره بغض ها فریاد،فریاد
بلندِ آسمان کوتاهِ کوتاه
دوباره خاطرات … ای داد و بیداد
تمام زندگی دور تسلسل :
دوباره،بازهم،یک بار دیگر
دوباره روی گردنهای زخمی
طناب خسته ی یک دار دیگر …
reza
چه حضور غریب و مبهوتی
آسمان هم به ما نمی خندد
نه کسی فکر رفتن سفر است
نه کسی کوله بار می بندد
...
در گریز از تمام خاطره ها
باز هم در مسیر بن بست است
یکصد و پنجمین خیابان هم
گویی از انتظار ما خسته است!
mah3a
سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظههای جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمیمانی ای مانده بی من
تو را میسپارم به دلهای خسته
تو را میسپارم به مینای مهتاب
تو را میسپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را میسپارم به رویای فردا
به شب میسپارم تو را تا نسوزد
به دل میسپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایهسار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه
milad
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم خدایا گرتو درد عاشقی را میچشیدی توهم زهر جدایی را به تلخی میچشیدی پشیمان میشدی ازاینکه عشق را آف[!] بگو هرگز سفر کردی،سفرباتلخی و خون جگر کردی کسی را بدرقه با چشم تر کردی برای قرص نانی صد خطر کردی؟ نکردی؟ بارالها با کدامین تجربه بر ما نظر کردی
سانی
خدا زمين را مدور آفريد تا به انسان بگويد همان لحظه اي كه تصور مي كني به آخر دنيا رسيده اي، درست در نقطه آغاز هستي . . ..
ronak
کسی که نشسته
همیشه خسته نیست
شاید جایی برای رفتن ندارد...
.......مرد تنهای شب......
ali rad
پلکهاي مرطوب مرا باور کن
اين باران نيست که ميبارد
صداي خسته ي من است که از چشمانم بيرون ميريزند