یافتن پست: #خشن

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/17 - 17:09
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز داشتم حرف یه دانشمندی رو گوش میدادم در مورد خانما صحبت میكرد
میگفت: خانما حساسن؛مثلا از سوسك بدشون میاد و میترسن،
چون سوسك خشنه... پاهای زبری داره... رنگش قهوه ای سوخته هست.
حالا شما فرض كنید مثلا سوسك صورتی بود، چه بسا كه حتی خانما اقدام به جمع آوری اونا هم میكردن!!!!
من o_O
سوسك صورتی *_*
هر كی موافقه بلایكه
دیدگاه  •   •   •  1393/04/19 - 16:16
alijoon
alijoon
ﺯﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺷﻮﻫﺮ

ﮔﻔﺖ ﺑﺬﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ ﺑﻌﺪﺍ ﻗﻀﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﻢ .

ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺷﺮﻉ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻭﻗﺖ

ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺨﻮﻧﯽ.

ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺷﺮﻉ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻦ ﺗﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺯﻥ ﻫﻢ

ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻦ.

ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﻭ

ﻗﻀﺎ ﮐﻦ، ﺧﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪﺳﺖ
دیدگاه  •   •   •  1393/04/18 - 23:28
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شادی یعنی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خوشحالی ، خشنودی ، بی غمی ، خوشی و خرمی
به جان خودم
از لغت نامه دیدم
حتما که نباید یه چیز فلسفی باشه !
برید حالش رو ببرید با این اطلاعات ادبیاتی که براتون نوشتم …
دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 16:23
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اون چه فیلمیه که دو تا شخصیت داره؟و معمولا لختن؟
همیشه یه کار تکراری انجام میدن گاهی خشن و گاهی با ملایمت
هیچ گفتگویی بینشون رد و بدل نمیشه و فقط جیغ و داد میکنن؟
و همه ی ما از دیدنش لذت میبریم؟؟
.
.
.
.
.
.
خودشه تام و جری
یعنی خاک تو سرت..با اون ذهن پنچرت...
شیطونه میگه با همین تسبیح...
ولش کن بابا صلوات بفرست...!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/22 - 20:15
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
{-41-}

8 دیدگاه  •   •   •  1393/02/12 - 21:47
+5
ali23
ali23

اون چه فیلمیه که دوتا شخصیت داره؟معمولا لختن؟همیشه یه کارتکراری انجام میدن،گاهی خشن وگاهی باملایمت،هیچ گفتگویی بینشون رد وبدل نمیشه و فقط جیغ و داد میکنن؟وهمه ی ما ازدیدنش لذت میبریم؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
تام وجریه
خوشم میاد همه فکرا منحرفه O_0

دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 15:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مـن كـه از كـوی تـو بیـــرون نــرود پــای خیـــــالم ،
چـه بـــرانـــــــــی ، چـه بخوانـــــــــی
چــه بــه اوجــم برسانـــــــــی ، چــه بـه خــاكم بكشانـــــــــی ،
نــه مــن آنـــــم كــه بــرنــــجم ،
نــه تـو آنـــــــــی كه برانـــــــــی




7 دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:51
+4
محمد
محمد
خدایا... دلم مرهمی میخواهد از جنس خودت!
نزدیک...
بی خطر...
بخشنده...
بی منت...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 18:29
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
ترانه هامو گوش بده وقتي كه بارون مي زنه // وقتي كه اشك آدما معني فرياد منه
ترانه هامو گوش بده وقتي دلت پر از غمه // وقتي تو سُفرت شب و روز يه چيزي مثل نون كمه
با من بخون از مادري كه توي درد هاش سوخته بود // از اون جووني كه واسه نون شبش كليش رو فروخته بود
از پدري بخون كه صد هيچ باخته بود به سرنوشت // از بچه اي كه گشنه بود ولي مشق بابا نون داد مي نوشت


ياس
اين زندگي نفس كش مي خواد // هر مشكلي طرفت مياد
تو رو مي كشونه به سمت خودش // پاره نمي شي فقط كش مياي
سه شدي جسم بيخودي // که دیگه الكي حرص نمي خوري
مثل شلاقي كه تا ده تا بخوري دیگه بقيشو حس نمي كني
هر كي پرسيد سلام چطوري ؟؟؟ // جواب يك كلام دكوري
شكر يعني داغوني // ممكنه از زندگي هر آن ببري
داري فرار مي كني از اونا كه تو رو زير ميز دور زدن
با يه لبخند تلخ گفتي که اينم از اين ، اين نيز بگذرد
پدرت قطعا مرده // واسه زخمات مرهم درده
واسه اينكه جلوت سر بلند بشه // جلو أرباب سر خم كرده
مادرت كه ماوراي با مرام // كه تنها رفيق ماجراست
تو استرس آيندته // تا يه روزي دور از جون از پا درآد
مشكل تو پوله كه چشمات به جاي اشك با خون ترن
هرچند پولدارايي رو مي شناسم كه از من و تو داغون ترن
همه درگيريم // همه از حقيقت ها در ميريم
از قصه هامون فقط جوك ساختيم // مست كرديم و خنديديم
خوب دنیا خوبه هم خشن // درد هر كي قدر جنبشه
فقط اميدوارم كه تك به تك اينا رو هم جمع نشه
چون كه وقتي نقطه ای رسيد // كه سرسخت و عقده اي بشي
خشم توي شريانته // اون زمان وقت فريادته


همخوان (آمّين) اينقدر فرياد مي زنم تا گوش دنيا كر بشه // اينقدر مي گم كه شايد چشم خدا هم تر بشه
اينقدر مي گم كه صدام برسه به كل زمين // دعا كنيم بارون بياد دعا كنيم آمّين


ياس
صابخونه يه برگه از كيف // در اورد گفت ما رو خسته كردين
بزنين به چاك // نذارين برگردم من با حكم جلب قطعي
گفتيم حاجي مكه رفتي
مرگ هر كي كه دوست داري شب عيدي نذار حيرون و در به در شيم
ولی گفت دست من نيست
مادر زار مي زد // اساس خونه رو بار مي زد
صابخونه اي كه با حكم تخليه // هي خودش رو باد مي زد
پدر خسته بود از اين شانس // سرشكسته و پريشان
هر از گاهي بهم چشمك مي زد // كه بهم بگه نترس من اينجام
درس و مشقي ، نه // جمع و تفرق ، نه
ضرب و تقسیم ، نه // زنگ تفريح ، نه
بن بست يه مغز تعطيل // تو فكر ترك تحصيل
آدم همين وقت هاست كه مي تونه همه رو بشناسه // بشمار سه رفت اون كه همش مي گفتي جاش روي تخم چشماته
رفاقت ها بوي خيانت مي دن //نه نگو توي قيافت ديدم
يكي راست حسيني بهم بگه كه معني رفيق رو كيا فهميدن
اي كاش كه بتونم دليل نامردي ها رو بدونم همين // تا دو نفر رو با هم آشنا كرديم
تيم شدن كه بد منو بكوبن زمين
قلبتو ، عشقتو ، حستو ، وقتتو هزينه كن
كه آخرم بره با يكي ديگه تنهايي بشه نصيبمون ؟
زندگيت يه جزيره بود / قدم زدم در مسير تو / كه با لبخند بهم بگي همه اينا وظيفه بود ؟؟؟
يزيدتـــــــــو
............
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 20:06
+8
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ