یافتن پست: #خلاص

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
زنه میره نجاری میگه:
آقا یه کمد بساز برام، یارو یه کمد میسازه.
زنه دو روز بعد میاد میگه: اتوبوس که رد میشه کمده میلرزه!
نجاره میگه چرا مزخرف میگی اتوبوس چه صیغه ایه!!؟
خلاصه میاد پیچ میچاشو محکمتر میکنه و میره!
دوباره فرداش زنه میاد میگه: اتوبوس رد میشه کمد میلرزه ...
اینم میگه : بابا برای یه کمد پدر مارو در آوردی. اصن من میرم تو کمد میشینم اتوبوس رد شه ببینیم چیه.
میشینه تو کمد یه دفه شوهر زنه میاد خونه در کمدو باز میکنه ، میگه:
تو اینجا چی کار میکنی؟
نجاره میگه : اگه بهت بگم منتظر اتوبوسم باورت میشه ??! {-18-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 23:41
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خلاصه.... داشتم میگفتم




دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 11:57
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
كی از حركتهای آرایشی بهداشتیم اینكه وقتی دارم كفشامو درمیارم همینطور كه جوراب پامه با جورابم رو كفشمو تمیز كنمو خلاصه بعد برم داخل! مامانم یروز دیده منو الان سلب اعتمادم كرده هرروزم باید جورابامو دربیارم برم خونه بعدم بشورمشون تازه كفش تمیزم پام میكنم بد نیكا میكنه! یبار نشد بخاطر خلاقیتم لپمو بكشه !!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/22 - 17:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آدما نباس دوست پیدا کنن
چون وقتی میرن
وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی
وقتی نمیتونی درد و دل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
... و همه دوستی خلاصه میشه تو ع[!]ات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر میکنه
خفه ات میکنه
آدما باس همیشه تنها بمونن ...!





دیدگاه  •   •   •  1392/08/19 - 17:58
+3
بهناز جوجو
بهناز جوجو

سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشمهای کوچک تو خلاصه شده است. سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیهالسلام رها بودی و پا به پای آبله، زخمهایش را به جستجو. سلام بر کوچکی گامهایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها ماندهات. سلام بر تو که آتش، کوتا

دیدگاه  •   •   •  1392/08/16 - 00:57
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مغرورم اما اگر دل بدهی

غرورم را فرش زیر پایت میکنم

خودخواهم اما اگر دل بدهی

تمام خواسته هایم در تو خلاصه میشود!

پیچیده اماما اگر دل بدهی

برایت تبدیل به یک جمع ساده میشوم

لجبازم اما اگر دل بدهی

آتش میزنم هر آنچه با تو سر لج دارد

آری. تمام اینها هستم

ولی اگر تو دل بدهی میشوم آن کس که تو میخواهی


دیدگاه  •   •   •  1392/08/13 - 16:38
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
داماد شب عروسی به جای عسل اشتباهی حنا میخوره خلاصه با اوضاع بهم ریخته میره دکتر
دکتر بهش میگه بگو بینم چت شده؟
میگه اقای دکتر خبر نداری تو شکمم حنا بندونه تو روده هام بله برون :d
دیدگاه  •   •   •  1392/08/13 - 11:56
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادمه یه بار با پسر عموم قایم موشک بازی میکردم. اون رفت قایم شد.من خواستم برم دنبالش دیدم مامان شربت درست کرده. جاتون خالی شربتو خوردم. شبکه دو داشت برنامه گجتو نشون میداد. اونو هم دیدم.خلاصه نزدیک ناهار مامانم گفت حامد کو؟
پیداش کردیم طفلک زیر تخت اتاقم خوابش برده بود :))))
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه پسره پست گذاشته بود :
دختری که دوست پسرشو تیغ میزنه دختر نیست ژیلته !
یه دختر هم کامنت داده بود :
پسری که میشه تیغش زد پسر نیس موی زائده !

خلاصه بعد از کلی بدوبیراه و تخریب جنسیتی همو اد کردن ..!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 18:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مچالــــه کرد...!
شکســـت...!
خـــــط زد...!
داغـــون کرد...!
خلاصــه که راحت شد....!
ارث باباش نبود که...! :|
دل مــــــن بود...!


دیدگاه  •   •   •  1392/08/3 - 19:13
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ