یافتن پست: #خنده

saman
saman
در CARLO
چقدر دوست داشتم يک نفر از من مي پرسيد چرا نگاه هايت انقدر غمگين است ؟ چرا لبخندهايت انقدر بي رنگ است ؟ اما افسوس ... هيچ کس نبود هميشه من بودم و من و تنهايي پر از خاطره . اري با تو هستم .. با تويي که از کنارم گذشتي... و حتي يک بار هم نپرسيدي چرا چشم هايت هميشه باراني است!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 12:46
+3
saman
saman
در CARLO
کاش دليل اين همه سکوت را مي دانستم
من غرق در سکوتي سردم و تو در خنده هاي گرم چنان مستانه به سر مي بري که دگر هيچ يادي از کسي که ساليان سال تو را عاشقانه مي نگريست و صادقانه دوست داشت نمي کني
آري...
من دگر براي تو تمام شده ام و با رفتنت مرا از پيش تنهاتر کردي شايد تو اکنون خوشبخت باشي کاش مي دانستي که من آرزويي جز شاد بودنت ندارم
کاش...
اما تو رفتي و حتي براي احترام به تمامي روزهايي که در کنارم بودي نگاهي به نشانه عشق نکردي و من دوباره شکستم و اين بار آنقدر خرد شدم که ساده مي گويم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 09:38
+5
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
گاهی خاطره های . . . ساده ترین . . . برای می شوند . . . !!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 15:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ادلیست عزیزم؟ دوسته گلم؟فداتشم؟بیا پایین کارت دارم.
.
.
.
.
.
.
.
د لامصب اد شدی واس خنده، ؟ 1پی ام که نمیدی. 1لایک ک نمیکنی. 1کامنت ک نمذاری.1برچسب بیصاحاب هم ک رو عکسا نمیزنی،پس . . . اد کردی واس خنده؟بزنم دهنت پره خون شه؟اره؟:)) =)) :|
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 13:22
+6
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
فکر میکرد کسی ندیدش .......



ولی من خنده ام گرفت.....



هم من هم خدا دیدیم .....



تنها کسی که ندید خودش بود


دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 10:57
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نوروز همه باغ و چمن غرق شکوفه ست
دل هر نفس از بوی گل و لطف هوا مست
بر خیز و به رقص آی و بنه بر سر غم پای
بنشین و بخوان شعرو بده جام وبزن دست
ای دوست در این روز دل افروز بهاری
دلتنگ در این خانه غمگین به چه کاری؟
صبح است،نخواهی نفسی تازه برآری
با اهل جهان گفتنی از مهر چه داری؟
خواهی که همه روز بود بهر تو نوروز؟
خواهی که شود روز تو و بخت تو پیروز؟
از چهره ی تابنده ی گل خنده بیاموز
در چهره ی خود گلشنی از خنده بر افروز!
فریدون [!]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 23:49
+2
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
دلم تنگ شده
برای " "….
تو که سزاوار این همه اشعار عاشقانه ای …
تو که این همه در من میتابی …
در من خانه میکنی
و
میروی و میذاری …
"تــــو"
واژه ی کوچکی است
اما دنیای مرا شامل میشود …
فراموش میکنی
اما نمیشوی
دوستت میدارم اما دوستم نمیداری
بیخیالم میشوی اما از خیالم نمیروی
قلم میشوی در دستانم
تک تک سطر های خاطاتم را مینگاری
خنده میشوی رو لبانم
میشوی در چشمانم
کیستی ؟؟
که این همه برایم هستی و من برایت بس ناچیز …
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:40
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سلامتی دختری که خنده و شوخی ها و لوس بازی هاش.....
فقط واسه عشقشه
با پسر غریبه شوخی نمیکنه، نمیخنده..
میدونه عشقش اذیت میشه با این کار...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:37
+8
saman
saman
در CARLO
می زنم کبریت بر تنهایی ام

تا بسوزد ریشۀ بی تابی ام

می روم تا هر چه غم پارو کنم

خانه ام را باز هم جارو کنم

می روم تا موی خود شانه کنم

خنده را مهمان این خانه کنم

می روم تا پرده هارا واکنم

دوست دارم؛ دوست دارم

عشق را معنا کنم

شادی ام را رنگ آبی می زنم

بوسه بر طعم گلابی می زنم

می دوم خندان به سوی آینه

باز می خندم؛ به روی آینه

می زنم یک شاخه گل بر موی خود

می نشینم باز بر زانوی خود

می نشانم روی دستم یک کتاب

تا بخوانم باز هم یک شعر ناب

آری!آری! این منم این شاد و مست

دوست دارم عاشقی را هرچه هست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:24
+4
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
انتظار یعنی

تو ، او

تو ، او

های تو ، های او

های تو ، های او

و
.
.
او ، تو ...
آخرین ویرایش توسط mamad-rize در [1392/04/12 - 12:53]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 12:53
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ