یافتن پست: #خودمان

سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی! میگفت: شما… مام میگفتیم: ما؟ میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین! مام میرفتیم عقب! بعد میگفت: یکم عقبتر! آقا مام تا نزدیکیهای در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..! یعنی یه همچین بچه های دوست داشتنی ای بودیم ما..!{-7-} {-11-}
10 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 21:21
+13
مهسا
مهسا
بیایید پارسی وار " زنها " را پاس بدارید... این بار اگر زن ِ زیبارویی را دیدیم هوس را زنده به گور کنیم اگر دختری را سوار کردیم جای شماره به او امنیت بدهیم او را به مقصد مورد نظرش برسانیم نه به مقصد مورد نظرمان! در تاکسی خودمان را به در بچسبانیم نه به او ! بیایید فارغ از جنسیت کمی مرد باشید
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 05:47
+10
Behdad
Behdad
روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت. هر کسی غصه اینکه چه می کرد نداشت. چشم سادگی از لطف زمین می جوشید. خودمانیم زمین این همه نا مرد نداشت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 02:31
+5
mitra
mitra
یادمان باشد :
اول خودمان را باید پیدا کنیم
بعد دنبال نیمه گمشده مان بگردیم !
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 22:25
+6
amir reza
amir reza
به ما انسان‌ها حق انتخاب داد‌ه‌اند
پس نمی‌توانیم مسؤولیت‌ها را به گردن خدا یا طبیعت بیندازیم.
مسؤولیت خود ماست و باید خودمان به دوش بکشیم.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 17:15
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب

دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: «باید ازت

عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه.»

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.

نمی خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد!

حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز

صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 21:29
+4
mah3a
mah3a
وقتی با انگشت به کسی اشاره می کنیم به یاد داشته باشیم که سه انگشت دیگر به طرف خودمان بر گشته اند . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 15:43
+3
poria
poria
( و اذا خلقنا واحده لرا انا هناکه الخنده النیم ساعه)
همانا ما اولین لری که آف[!]م خودمان نیم ساعت خندیدی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 20:15
+1
مهسا
مهسا
اشتباهي كه همه عمر پشيمانم از آن

اعتمادي است كه بر مردم دنيا كردم

پيش از اين مردم دنيا دلشان درد نداشت ؟

خودمانيم ...

زمين اين همه نامرد نداشت!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 18:50
+6
Romantic
Romantic
در Romantic
روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت هر كسي غصه ي اينكه چه ميكرد نداشت چشمه ي سادگي از لطف زمين مي جوشيد خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 01:18
+4
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ