همیشه منتظرت هستم
خیال می کنم پشت در ایستاده ای و در میزنی
اینقدر این در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولایش شکسته است
لولای شکسته در را عوض میکنم
انگار کسی در میزند
در را باز می کنم و در خیالم تو را می بینم که پشت در ایستاده ای
می گویم:
بانو خوش آمدی
ولی تو نیستی
پشت در تنهاییست
در را می بندم و باز دوباره باز میکنم
ولی هنوز هم نیستی
اینقدر باز میکنم و می بندم که لولای در دوباره می شکند
کاش می آمدی
می دانم چشم خسته ام بسته خواهد شد
قلبم خسته ام خواهد ایستاد
ولی تو نخواهی آمد
بانو
بانو
بانو جان
تا آخر عمر فقط همین خواهد بود
من و در و لولای شکسته
و حسرت دیدار تو
فقط همین…
[کیکاووس یاکیده]
آجی برو مواظب خودت باش
1392/05/21 - 01:01سلام منو به مربیتون برسون
1392/05/21 - 01:01بقرآن اسمی از این دیوه ببری از باشگاه میندازنت بیرونا
1392/05/21 - 01:03مگه دیوونم نمیگم اجی خیالت تخت.............
1392/05/21 - 01:04آره بابا ....نگی بهتره
1392/05/21 - 01:05