♥ نگار ♥
میگن دوتا معتاد خرما مى خوردند و هسته هاش به سمت هم پرتاب مى کردند
یکیش گفت اشغر میدونی ما داریم چی کار می کنیم!؟
گفت نه
گفت پشر ما داریم جنگ هشته ای میکنیم
اونم بین دو ابر قدرت
محمد حسن کاظمی
اعضاى بدن تصميم ميگيرن براى خودشون رئيس جمهور تعيين كنن. مغر و قلب رو كانديد ميكنن. باسن ميگه منم نامزد ميشم رأى گيرى شروع ميشه و قلب با اكثريت آرا رئيس جمهور ميشه ًبه باسن بر ميخوره و ميگه من بايد رئيس جمهور بشم و أعضاء قبول نميكنن باسن هم ميگه حالا كه اينطور شد منم ديگه كار نميكنم! ديگرون بهش ميگن کار نکن! روز اول همه تحمل ميكنن و روز دوم هم همينطور روز سوم ميبينن نميشه به همه جا داره فشار مياد كليه. كبد. قلب. مغز همه داره از كار ميافته ميرن پيش باسن ميگن: کار کن! اونم ميگه نه کار نمیکنم ميگن بابا کار کن همه داريم از كار ميافتيم باسن ميگه به شرطى كه رئيس جمهور بشم همه ميگن باشه تو رئيس جمهور باسن ميگه خوب حالا من بايد چيكار كنم أعضا ميگن هیچی تو فقط برین!!! :-) و اینطور شد که رییس جمهور فقط این کار را خوب بلده
آخرین ویرایش توسط
0921903413 در [1393/06/25 - 14:49]
محمد حسن کاظمی
از بچه می پرسن با بات کجاست؟
میگه با ما مانم تو اتاق دارن بستنی می خورن.
میگن از کجا فهمیدی بستنیه؟
گفت آخه با بام هی می گفت اشرف جون بخور شل میشه