یافتن پست: #درد

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
خدایـــــا ؛دخلـم با خرجـم نمی خواند !کــــم آورده ام !صبری که داده بودی تمام شد . . .ولی دردم هم چنان باقیست !!بدهکار قلبم شده ام !می دانم شرمنده ام نمی کنی ؛باز هم صبــر می خواهم . . . !صبر.....!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 13:57
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
من یاد گرفته ام وقتی بغض می کنم,وقتی اشک می ریزم,منتظر هیچ دستــــــــــــــی نباشم!!!.وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم,مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم !.من یاد گرفته ام که اگر زمین می خورم,خودم برخیــــــــــزم!.من یاد گرفته ام راهی را بسازم به صداقت!.من یاد گرفته ام که همه رهگذرنــــــــد ,همـــــــــــه !!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 13:42
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

نوشته یک پزشک:


دیروز کلینیک بودم پسری اومد اسم یه دخترو رو دستش خالکوبی کرده بود...


گفت:میخوام پاکش کنم.



پرسیدم:اسم کیه؟


گفت:اسم عشقم...میخوام پاکش کنم ی اسم دیگه بنویسم...


گفتم:مگه دوتاهم عشق میشه؟!


گفت:نه یدونس!


پرسیدم:چه عشقیه که بخاطرش درد خالکوبی تحمل کردی؟


گفت:عشقی که دیروز تو دفترخونه ازدواج با عشقش تازه فهمیدم اسمشو بهم دروغ گفته بود!


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:25
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ .. ﻣــﻮﻗـﻌﯽ ﮐــﻪ ﻫــﻨﻮﺯﻡ ﺩﻭﺳـــﺘﺶ
ﺩﺍﺭﯼ ﺍﻣــﺎ ﻧــﺒﺎﯾــﺪ ﺑـــﻪ ﺭﻭﯼ ﺧـﻮﺩﺕ ﺑــﯿﺎﺭﯼ !!
ﻣــﻮﻗﻌﯽ ﮐـــﻪ ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﯼ ﻣــﺜﻞ ﻗــﺒﻞ ﺷــﯽ ﺍﻣـﺎﻧـﻤﯿﺸﻪ ...!!
ﻣــﻮﻗﻌﯽ ﮐــﻪ ﯾــﺎﺩ ﮐــﺎﺭﺍﺵ ﻣـــﯿﻮﻓﺘــﯽ ﻭ ﯾــﮏ ﻟـــﺒﺨﻨﺪﻣـﯿﺎﺩ
ﮔــﻮﺷﻪ ﯼ ﻟـﺒﺖ !!
ﻣــﻮﻗــﻌﯽ ﮐـﻪ ﺩﻝ ﯾــﮏ ﭼﯿــﺰﯼ ﻣـﯿﮕﻪ ﻭ ﻋﻘــﻞ ﯾــﮏﭼﯿــﺰ
ﺩﯾــﮕﻪ !!
ﻣــﻮﻗﻌﯽ ﮐــﻪ ﻧــﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐــﺠﺎﯼ ﺯﻧـــﺪﮔﯿﺸﯽ !!
ﻣـﻮﻗـﻌﯽﮐـﻪ ﺍﻭﻥ ﺑـــﺮﺍﺕ ﺟـﺬﺍﺏ ﺗــﺮﯾﻨﻪ !!
ﻣــﻮﻗﻌﯽ ﮐـﻪ ﺑــﺎﯾﺪ ﺍﺯﺵ ﻧﺎﺭﺍﺣـﺖ ﺑـﺎﺷـﯽ ﺍﻣــﺎ ﻧﻤـﯿﺘﻮﻧــﯽ !!
ﻣــﻮﻗﻌﯽ ﮐــﻪ ﺑــﻬﺶ ﻧــﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﯼ
ﻭﻟـــﯽ ﻧــﯿـﺴــﺖ ..


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 14:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تقدیم به همه پیایل نیک روزگار
پیا او پیاهه که چی مه دیاره // صفای دلس آسمون بهاره
زنه برج غیرت ز تیگ بلندس // زلال کلامس منی چشمه ساره
نشون پیایل به شال و کله نید // بزرگی و مردی ز دیر آشکاره
کسی که نسهده دلس وا توه درد // خور از غم و درد مردم چه داره
تو اشنیدیه مرد بی درد هرگز ! // دل بی غم و درد برد مزاره
کر لیش وار بهوسه بلا کرد // کر خو ستینی ز ایل و توار
ز تیر زمونه نداره امون کس // ایر رستمه یا یل اسفند یاره
به شو دل نبندم که شو دل سیاهه // دلم عاشق افتو آشکاره
خو شه غیرت و عشق و شورجوونی // جوونی گل سهر باغ بهار
بگ خواجه سی او پیایل که رهدن // نم نیکوسون تا ابد مندگاره
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 11:59
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



املت ( غذای دانشجوئی )

توضیح: املت یکی از غذاهای مورد علاقه من هست چون دست آشپز در درست کردن املت باز است. تقریبا هر چیزی را می‌توان در یک املت جاسازی کرد! البته به شرطی که مواد مصرفی با هم همگن باشند ، مثلا شیرین وشور را نباید با هم قاطی کرد و … املت غذایی است که صد در صد بدرد دانشجوها و آدم‌های تنها می‌خورد که وقت زیادی برای طبخ ندارند در ضمن می‌تواند غذای کاملی باشد.
ملیت: دانشجویی

مواد لازم:
● ۶ عدد تخم‌مرغ
● ١۵٠ گرم قارچ
● ١۵٠ گرم پنیر پیتزا
● ٩ تا ١٠ ورق پپرونی یا هر نوع کالباس یا از این نوع که دوست دارید
● ١ عدد پیاز
● ١ تا ٢ پر سیر
● ١ تا ٢ عدد فلفل سبز اگر غذای تند دوست ندارید اینو حذف کنید
● ٣ تا ۴ قاشق سوپ خوری شیر یا آب
● روغن یا کره به مقدار کافی

ظروف و وسایل لازم:
یک ماهی تابه تقریبا 28 تا 30 سانتیمتری ، یک کاسه برای مخلوط کردن مواد

طرز تهیه:
قارچ ها را بشویید و به اندازه‌های یک سانتیمتر در یک سانتیمتر خورد کنید. فلفل سبزها را هم بشویید و بعد آنرا از وسط تقسیم کنید تخم‌های آنرا خارج کنید و خورد کنید. پنیر پیتزا را با رنده رنده کنید.
تخم مرغ‌ها را داخل کاسه بشکنید شیر یا آب را به آن بیفزایید پنیر رنده شده را هم اضافه کنید نمک و فلفل به اندازه کافی بزنید و با چنگال خوب هم بزنید. اینها را به حال خود رها کنید.
پیاز را خورد کنید و آنرا در ماهی تابه سرخ کنید آخرهای سرخ شدن پیاز سیر را هم خورد کرده کمی با پیاز سرخ کنید. فلفل و قارچ را به آن بیفزایید و سرخ کنید.
مخلوط تخم مرغ و دیگر مواد را که با هم مخلوط کرده بودید در ماهی تابه بریزید و خوب هم بزنید پپرونی یا کالباس را روی آن بصورتی که در تصویر مشاهده می‌کنید قرار دهید. شعله را کم کنید و در ماهی تابه را ببندید. املت را تا زمانی که سفت شود روی شعله ملایم طبخ کنید.
این هم طرز تهیه بزرگترین املت جهان
دیدگاه  •   •   •  1393/06/14 - 18:11
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با20سال سن،فقط ی بار خواستم ببینم ک ایا شامپو بچه واقعا چشمارو میسوزونه یا ن؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بله الان دارم با چشمای کور تایپ میکنم.وای ب حال بچه.از شدت درد داشتم شیههههه میکشیدم ،عرعر میکردم.راستی جیغ بنفش یادم رفت بگمO_O
دیدگاه  •   •   •  1393/06/13 - 16:28
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خواهر و برادرای مهربونم.تواین مدت باهم خندیدیم.همدردی کردیم.ساعاتی از عمرمون رو تو همین دنیای مجازی باهم گذروندیم....حلاصه خوبی بدی دیدید حلال کنین.به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست.من دارم میرم...
...
...
...
...
...
...
...
...
...
...
...
...
دسشویی.2دیقه دیگه بر میگردیم.
دیدگاه  •   •   •  1393/06/13 - 15:28
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اصن زن آدم باید موهاش بلند باشه که
وقتی داره ظرف میشوره
بری چنگبندازی لاموهاش
و سرشو بکشی عقب
محکم بوسش کنی ..
بعد اونم دردش بیاد
با دستکش کفی بزنه تو گوشت
.
.
.
.
بعد تو با کله بزنی تو دماغش
بعدشم طلاق.
تمام .
من برم قرصامو بخورم
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/13 - 15:20
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥








دلـ ـم یـ ـ کـ ـ ــ ساحـ ـل سنگـ ـی می خـ ـواهــد . . .

کـ ـه فقـ ـط مـ ـن باشـ ـم و ابـ ـر و مـ ـوج و سنـ ـگ

مـ ـن بغـ ـض کنـ ـم

ابـ ـر گریـ ـه

مـ ـوج همـ ـدردی کنـ ـــد

و مـ ـن بـ ـه سنـ ـگ تکیـ ـه کنـ ـم . . .






دیدگاه  •   •   •  1393/06/12 - 12:48
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ