ronak
من خسته ام از اين زندگي .
من دردميکشم وقتي خنده هايم را از سرشوق تعبير ميکنند
من ميشکنم درثانيه ثانيه اين روزها
من خم ميشوم در هرغروب بي تو
من ،من....... اين منه اواره ديگر چيز ازش نمانده است که برايت از شکستنش،
از دلگيريش از بي کسيش بگويم.
نه نه اشتباه نکن اري همه هستند اماهمه کس من تويي که بي کسم کردي
من کم اورده ام.......
saman
درود بر همگی
میخوام 1 حالی بهتون بدم 1کی از متنامو بزارم براتون شاید نفهمید ولی باید بفهمید میفهمید چی میگم؟
میگه که : شدم 1 زنجیری دیوونه ی احمقو دیگه ام خوب دردی نیست که نشه درک کرد
تو راهم سختی پیش بوده او سعی کردم . گرچه گنجی نبود که بشه کشف کرد
رو دنیا شکی نیستو میشه شر کرد باش. هرچند مردی نیست که بشه جنگ کرد
همه چی واضحه.تو روزم میشه درد و دید. پس دیگه عهدی نیست که باشیم شبگرد
ronak
بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم
اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم
بیا با من مدارا کن که دل غمگین و جان خستم
اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم
بیا از غم شکایت کن که من همدرد تو هستم
بیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستم
جدایی را حکایت کن که من زخمی آن هستم
اگر از زخم دل پرسی برایش مرحمی بستم
مجنونم و مستم به پای تو نشستم
آخر ز بدیهات بیچاره شکستم
برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم
دگر اینجا نمی مانم رهایی از وفا جستم
برو عشق از خدا آموز که من دل را بر او بستم
نمی خواهم تو را دیگر بدان از دام رستم
مجنونم و مستم به پای تو نشستم
آخر ز بدیهات بیچاره شکستم
مجنون و دل را به چشمان تو بستم
هشیار شدم آخر از دام تو جستم
مجنونم و مستم ....
عاشقم و خستم....
sara
همیشه درد از دیگران است...گاهی از نبودنشان...گاه از بودنشان...
benyamin
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت غم ها شده ام. وسعت درد فقط سهم من است باز هم قسمت غم هاشده ام. من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ هاشده ام. کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام..
benyamin
دردنيايی كه براي يك تكه سيب تمام بهشتيان زمين گير شده اند چه انتظار غريبي است عدالت !!