یافتن پست: #درد

mah3a
mah3a
سلامتیه پسرا نه واسه ریشو قدشون!واسه معرفتشون...
سلامتیه دخترا نه واسه چشمای نازو پوستای صافشون!واسه قلبای پاکشون......... ..
سلامتیه خودم نه واسه این حرفام!واسه اینکه مرهم ندارم واسه دردام..
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 19:07
+3
mah3a
mah3a
تا حالا دقت کردین؟یکی از دردناکترین لحظه های زندگی این بود که:
وقتی داری امتحان میدی بغل دستی هات از ماشین حساب استفاده کنن و تو ندونی واسه چی دارن از این ماشین حساب استفاده میکنن:))
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 19:00
+4
عسل ایرانی
عسل ایرانی
دنیاراکه بغل گرفتیم !!
گفت امن است ... هیچ کاری با ما ندارد !!
خوابمان برد ...
بیدارکه شدیم ...
ديديم آبستن ِ تمام دردهایش شده ایم ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 15:25
+4
alireza
alireza
از عجایب عشق است که تنها همان آغوشی آرامت میکند که دلت را به درد آورده {-41-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 13:02
+8
sasan pool
sasan pool
ابر می گرید باز

چه غمین این آواز!

زیر باران باید رفت؟

چه کند زندانی

آی؛ ای زندانبان

درد دوری دانی!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 01:16
+2
sasan pool
sasan pool
شب است و تنهايي
شب است و بيداري
در اين تاريكي
از پشت ديوارهاي سياه
مي وزد باد سرد غمناكي
بادي كه بوي نم تنهايي را
چون پرنده اي شكسته بال
به هر سوي وجودم مي كوبد
بي آنكه بداند جدايي شكسته بالش را
كو شاخه اي، كو درختي
اصلاً كجاست سنگي
كه اين پرنده پرشكسته جدايي
نشيند به رويش زدرد تنهايي
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 00:27
+4
sasan pool
sasan pool
خبر دادن که تو رفتی هم آواز شب و بارون
چه تنها خسته و زخمی دلو کندی از این زندون
خبر دادن که تو رفتی ولی من بی خبر بودم
صدا گم شد توی غوغا یا شاید هم که کر بودم
به تو گفتم که ما هر دو اسیر درد نفرینیم
برای پر زدن بی هم چه تن خسته چه سنگینیم
رفیق روز تنهایی رفیق دوره حسرت
رفیق صاف و بی کینه تو شهر غربت و نفرت
تو رو از قلب من کندن چه سخته درد دل کندن
جدا کردن با اشک و درد ، دلِ قلبِ منو از من
نذاشتن تا دم آخر یه لحظه پیش هم باشیم
دو تا موج و دو تا همراه کنار هم یه دریا شیم
دلو بردار که دل خسته م از این شیون و فریادِش
که این ویرونه هم دیگه به کار ما نمیادش
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 00:15
+1
sasan pool
sasan pool
عاشقت خواهم ماند...
بي آنکه بداني.
دوستت خواهم داشت....
بي آنکه بگويم.
درد دل خواهم گفت....
بي هيچ کلامي.
گوش خواهم داد....
بي هيچ سخني.
در آغوشت خواهم گريست....
بي آنکه حس کني.
در تو ذوب خواهم شد...
بي هيچ حرارتي.
اينگونه شايد احساسم نميرد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 00:11
+2
ronak
ronak
یک احساس زیبا
صادقانه میگویم حرف دلی بی ریا
بی بهانه میگویم مثل آنها ، همان قلبهای بی وفا ، بی وفایی نمیکنم
عاشقانه میگویم عشق من دوستت دارم
صادقانه گفتی دوستم داری ، عاشقانه عشق تو را باور کردم
از من خواستی تنها با تو باشم ، با احترام قلب تنهایم را به تو تقدیم کردم
گقتم این قلب مال تو ، همیشه وفادار تو ، هرگاه خواستی بگو تا شود فدای تو
از من خواستی به کسی جز تو دل نبندم ، میترسیدی روزی تو را ترک کنم
شاخه گل زیبای من ، پر پر نمیشوی هیچگاه در قلب من ، به عشق پاکمان قسم تنها تو می مانی تا ابد در دل من
هیچگاه نمیگذارم دلتنگم شوی ، همیشه در دلت خواهم ماند ، هیچگاه نمیگذارم دلگیر شوی همیشه در کنارت هستم ،هم با تو درد دل میکنم ، هم میشنوم درد دلهایت را…
دوباره میرسیم به آن احساس زیبا ، همان حرف صادقانه ، همان حرف دل بی ریا
همان کلام عاشقانه ، همان احساسی که تنها نسبت به تو دارم ، آری عزیزم خیلی دوستت دارم
گفتی دلت میخواهد همیشه در کنارم باشی، آرزو داری سرت را بر روی شانه هایم بگذاری و آرام بخوابی ، بیا عزیزم که من نیز بی قرارم ، آرزو دارم در کنارت همین شعر عاشقانه را برایت بخوانم…
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 15:04
+8
sasan pool
sasan pool
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد

گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

جنازه ام چو ببینی مگو فراق فراق

مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد

فرو شدن چو بدیدی بر آمدن بنگر

غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد

تو را غروب نماید ولی شروق بود

لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد

کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست

چرا به دانه انسانیت این گمان باشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 13:53
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ