یافتن پست: #درد

ali
ali
ببخش مرا كه براي نگاهت كافي نبوده ام

ببخش اگر دستانم ،

براي نگاه داشتنت كوچك بود

ببخش مرا اگر در قلبم جا شدي

و ديگر براي هيچ جا نبود



اكنون كه مرده ام مرا ببخش

اكنون كه عاشقم مرا ببخش

ببخش مرا به خاطر تمام لبخند هايت كه عاشقم كرد

و به خاطر تمام اشكهايم كه گرفتارت كرد

ببخش اگر آنقدر با تو هم درد شدم تا درد هايت زياد شد



اكنون كه ديگر نيستم مرا ببخش!

اكنون كه از ياد برد ه اي با تو زيسته ام مرا ببخش

مرا ببخش اگر نامت را زياد مي خواندم

و يا اگر زياد در پيش تو مي ماندم

آنقدر كه حوصله ات را سر ميبردم ..



اكنون كه نمي خندم مرا ببخش ...

اكنون كه ديگر هيچگاه اشكي ندارم مرا ببخش!!



ببخش اگر نترسيدم خدا هم فراموش كند مراقبت باشد و نگفتم : خدا نگهدارت!



مرا به خاطر تمام نا گفته هايم ببخش

اگر نگفتم تا قيامت به اميد ديدارت ..



اكنون كه من به قيامت دل بسته ام

ديگر مرا ببخش !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 23:44
+2
ali
ali
ز این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 23:41
+2
hamidreza
hamidreza
بزرگ که می شوی
غصه هایت زودتر از خودت قد می کشند
دردهایت نیز
…غافل از آنکه لبخندهایت را
در آلبوم کودکیت جا گذاشته ای
شاید بزرگ شدن اتفاق خوبی نباشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 21:41
+3
parham
parham
هروقت رفتین دکتر ازتون پرسید \"اینجا درد میکنه؟\" بهش دروغ بگین !!! چون دقیقا همونجا رو فشار میده بی شعور :|
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 18:38
+3
حمید
حمید
عمم جوراب مشكي پوشيده جورابش رنگ پس داده فكر ميكنه كبود شده ، ميگه دست نزنيد پام درد ميكنه ! رفته دكتر،دكتره دست زده ديده رنگه . عمه متوهمي داريم... {-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 18:10
+3
ronak
ronak
لره با گوش پانسمان شده داشته میرفته، [!] ازش میپرسه خدا بد نده چي شده؟ ميگه گوشم درد ميكرد رفتم كشيدمش ![!] می گه همين كارها رو ميكنين كه براتون حرف در میارن! لااقل پرش ميكردي
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 17:47
+5
darya
darya
*بیل گیتس*

اگرفنّاوری جنرال موتـــورز با سرعتی همســــان فنّاوری كامپیوتر پیشرفت كرده
بود، امروز اتومبیلهایی سوار می‌شدیم كه:

· سرعتشان 22000 مایل بر ساعت بود!

· مصرف بنزین آنها 4 لیتر درهر 1000 مایل بود!!

· بهای آنها 25 دلار بود!!!

*پاسخ جنرال موتورز*

1 - بدون هیچ دلیلی ماشین شما در روز دوبار تصادف می‌كرد!

2 - هردفعه كه خطهای وســط خیابان را ازنو نقاشی می‌كردند شما باید یك ماشین
جدید می‌خ[!]د!

3 - گاه وبیگاه ماشین شما درخیابانها از حركت باز می‌ایستــــاد وشما چاره‌ای
جز استارت(Restart) مجدد نداشتید!

4 - هربار كه جنــــرال موتورز مدل جدیدی را به بازار عرضه می‌كرد خریداران
ماشین باید راننــــدگی را از اول یاد می‌گرفتند چون هیچ یك از عملكردها و
كنترلهای ماشین مانند مدل قبلی نبود!

5 - برای خاموش‌كردن ماشین باید دكمه استارت را می‌زدند!

6 - جنرال موتورز خریداران ماشینهایش را مجبور به خرید نقشه‌های راههایی می‌كرد
كه ممكــــن بود اصلاً به درد راننـــدگان نخورد.

7 - كیسة هــــــوا قبل از بازشدن در هنگام تصادف از شما می‌پرسید:

*Are You Sure ?!*
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 17:08
+6
ronak
ronak
میخواستم بگم امیدوارم هیچوقت هیچکس عزیزی رو از دست نده
ولی دیدم حرف بیخودیه! پس میگم :
امیدوارم اگه بعد از 120 سال عزیزی رو از دست دادین
کسی رو بجاش بدست بیارین که مرهم همه ی درداتون باشه!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 14:07
+4
parham
parham
درد دل با یک دزد!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 13:36
+2
saeed
saeed
غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم , تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد , من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 12:22
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ