یافتن پست: #درد

محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
مرغعشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِمرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته بایدطاق باز دراز بکشه کف قفس
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 13:57
+4
ronak
ronak
من سکوتم حرف است حرفهایم حرف است خنده هایم حرف است کاش می دانستی می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم کاش میدانستی کاش می فهمیدی کاش و صد کاش نمیترسیدی که مبادا که دلت پیش دلم گیر کند کاش می دانستی چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت در زمانی که برای دردت سینه دلسوزی نیست تازه خواهی فهمید مثل من هرگز نیست... سکوت دردناکترین پاسخ من به بی وفایی های توست!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 13:15
+5
عسل ایرانی
عسل ایرانی
ﻣﯽ دوﻧﺴﺘﯽ …….. ؟ ﺗﻨﮫﺎ ﮔﺮگ ھﺎ ﻧیﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻟﺒﺎس ﻣیﺶ ﻣیﭙﻮﺷﻨﺪ ………. ﮔﺎھﯽ ﭘﺮﺳﺘﻮ ھﺎ ھﻢ ﻟﺒﺎس ﻣﺮغ ﻋﺸﻖ ﺑﺮ ﺗﻦ ﻣیﮑﻨﻨﺪ……… ﻋﺎﺷﻘﺖ ﮐﻪ ﮐﺮدن …….. ﮐﻮچ ﻣیﮑﻨﻦ...
3 دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 04:38
+7
عسل ایرانی
عسل ایرانی
سلامتی اونایی که درد دل همه رو گوش میدن اما معلوم نیس خودشون کجا درد دل میکنن. . . .
3 دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 22:16
+3
mina_z
mina_z
اگه عادت کنی وقتی دستشویی میری درو قفل کنی حتی وقتی تنهایی ناخوداگاه درو قفل می کنی! اینه درد عادت کردن مواظب باش به بعضی ها عادت نکنی !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 18:45
+4
gamer
gamer
حیف نون می خواسته نماز بخونه، میگه:
الحمدلله رب العالمین… خدایا! سرتو درد نمیارم… ولاالضالین
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 13:18
+1
رضا
رضا
درخت را به نام برگ بهار را به نام گل ستاره را به نام نور کوه را به نام سنگ دل شکفته مرا به نام عشق عشق را به نام درد مرا به نام کوچکم صدا بزن!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 12:57
Hossein Behzadi
Hossein Behzadi
پزشکان اصطلاحاتی دارند
که ما نمی فهمیم
ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند
نفهمی بد دردی است
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 12:54
+2
ronak
ronak
درد دل دانشجو با استادش...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 12:02
+6
gamer
gamer
حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ یک مزرعه است در میان مزرعه های طلایی گندم مترسکی با لبهایی خندان ایستاده است لباسش نه وصله دار است و نه مغزش پوشالیمترسک خائن با کلاغ ها طرح دوستی ریخته است خوشه های طلایی گندم در آتش دو رویی نگهبان خویش می سوزندفصل دروی گندم ها و حاصلش نانی که به سفره من و تو می آیدتکه نانی خشک در دست کودکی بی پرواست کودک درد گندم ها را می فهمدمترسک را به دار می آویزدصدای نحس کلاغها به گوش می رسدکلاغ ها به سوی مزرعه ای دیگر می روند و بر سادگی مترسک قاه قاه می خندنداینگ خوشه های گندم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 02:37
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ