darya
شيشه ي نازك احساس مرا دست نزن!
چندشم ميشود از لكه ي انگشت دروغ!
آنكه ميگفت كه احساس مرا ميفهمد...
كو؟ كجاست؟
كه احساس مرا مفت فروخت...
امیرحسین
دختری به دوستش: فک کنم دوست پسرم داره بهم خیانت میکنه!
دوستش: از کجا فهمیدی؟
دختر: آخه دیشب پرسیدم کجا بودی، گفت بادوستم کوروش بودم
...
دوستش: خوب الان مشکل چیه؟
دختر: خوب لامصّب دروغ میگه، دیروز کوروش تمام مدت با من بود
ebrahim
همدیگرو بپیچونید ، به هم خیانت کنید ، دودره کنید همو ، به هم دروغ بگین ، به هم ضد حال بزنید ، اصن هر کاری ، مدِ الان
امید
وقتي خواستم زندگي كنم، راهم را بستند.
وقتي خواستم ستايش كنم، گفتند خرافات است.
وقتي خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتي خواستم گريستن، گفتند دروغ است.
وقتي خواستم خنديدن، گفتند ديوانه است.
دنيا را نگه داريد، ميخواهم پياده شوم…
علی شریعتی
M 0 R i c A R L0
دختری به دوستش : فک کنم دوست پسرم داره بهم خیانت میکنه !
دوستش : از کجا فهمیدی ؟
دختر : آخه دیشب پرسیدم کجا بودی ، گفت با دوستم امیر بودم
دوستش : خوب الان مشکل چیه ؟
دختر: خوب لامصّب دروغ میگه ، دیروز امیر تمام مدت با من بود !