یافتن پست: #در

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیشب ساعت ۳شب بابام اومده بالا سرم بیدارم کرده میگه : پسرم پسرم !
من : هوووم ؟؟
بابام : بابا بیداری ؟
من : آره بابا دارم تنیس رو میز بازی میکنم.
بابام : زهرمار مگه من باهات شوخی دارم ؟
من : پدر من خو ساعت ۳ بیدارم کردی میگی مگه خوابی ؟
بترس از روز رستاخیز ، بترس از آتش دوزخ !
بابام : بابا خوابم نمیبره بیا با هم شطرنج بازی کنیم !
من : ای خدااااااااااا
حالا داشتیم بازی میکردیم سربازو هفت هشت خونه تکون داد…
من : بابا اون سربازه مازراتی نیست که اینجور میرونیش ؟!
بابام : هزار بار گفتم احترام بزرگترت رو داشته باش ،
پاشو گمشو بیرون میخوام بخوابم بچه سوسول ؛
کسی که جنبه تقلب رو نداره اصلا باهاش بازی نمیکنم !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:14
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







کسایی که میگن این کباب [!] کامنت 1
کسایی که میگن این پیتزائه کامنت 2
کسایی که میگن این همبرگره کامنت 3
کسایی که میگن این خوشمزس کامنت 4
کسایی که میگن این دیگه چیه کامنت 5
و در اخر کسایی که دارن فحش میدن به من عدد 6 رو بذارن :))






1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:10
+6
مهسا
مهسا
در خیابان که راه میروم

مدام پشت سرم را نگاه میکنم

دیوانه نیستم خنجر خورده ام


1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:08
+6
مهسا
مهسا

ی لحظه گوش کن خدا؛
جدی میگم...
ن بچه بازی ن ادا و اطوار،
تو این دنیا...
حال خیلی ها اصلا خوب نیست!
ی دستی ب زندگیشون بکش..
لطفـــــــــآ



1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:05
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بسلامتی اونایی که این روزاشون به تظاهر می گذره . . .

تظاهر به بی تفاوتی . . .

تظاهر به بی خیالی . . .

به شادی . . .

به این که دیگه چیزی مهم نیست . . .

ولی فقط خودشون می دونن چقدر سخت می گذره!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 20:04
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی وقتا...
بعد از یک اتفاق...
مثل یه بیمار تصادفی...
اونقد داغی که نمی فهمی چه ضربه ای خوردی...
چقدر دلت شکسته...
چقدر ضعیف شدی...
چقدر هر لحظه امکان داره زانوهات خم شه و بیفتی...
فقط وقتی میفهمی
که یهو بی دلیل صدای گریه ات پر میشه تو فضای تنهاییت...
همین!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 19:59
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضی وقتا اونقدر دلت میگیره که....

به خداام میگی: "توروخدا"
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 19:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺑﻌﺪ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﻣﺸﺮﻭﺑﺶ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺑﻌﺪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﺩﺍﺭﻩ دعا می کنه ﭘﯿﺪﺍ ﺷﻪ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻭ ﻣﺘﺪﯾﻨﯿﻦ
:))))
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 19:55
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
واسه فرانسوی ها عکس انداختن با برج ایفل همونقدر خزه که واسه ما عکس انداختن با میدون آزادی!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 19:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥






” مـــَـــردها ” در عین پیچــیدگی
در عـــاشقی روش ساده ای دارند !
” تــو را بخواهند برایت می جنگند ”
“تــو را نخواهند با تــو می جــنگند ”



دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 19:38
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ