یافتن پست: #دست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آقو ما یه مدت شلوار فروشی داشتیم،نمیدونیم چی شد که دقیقاٌ بعد از شروع ای تحریمها پشت همه شلوارامون پاره شد!همه رو دستمون باد کرد ورشکست شدیم تصمیم به خودکشی گرفتیم! گفتیم میریم یه قلیون میگیریم انقد میکشیم که سرطان بگیریم بمیریم...آقو رفتیم یه قلیون ردیف کردیم 18ساعت یه بند کشیدیم رفتیم آزمایش دادیم دیدیم سرطان که نگرفتیم هیچ زخم معده مون هم خوب شده! ولی میگن گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری...پامونو که از آزمایشگاهو گذاشتیم بیرون 8ثانیه در معرض تابش پارازیت های بی خطر قرار گرفتیم به 19نوع سرطان مختلف مبتلا شدیم!ها ها ها ها ها ها...دکترمون میگفت اصلاٌ تا قبل از شروع طرح پارازیت اندازی فقط 7نوع سرطان وجود داشت...واقعاٌ جا داره همینجا از مسئولین عزیز کمال تشکر رو داشته باشم که نه تنها به فکر راحتی و رفاه ما هستن،بلکه به پیشرفت علم پزشکی هم کمک میکنن!ها ها ها ها ها ها...


دیدگاه  •   •   •  1393/01/31 - 22:43
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



✜✜✜
کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم√
چقدر مث بچگی هام لالایی هاتو دوست دارم√
سادگی ها تو دوست دارم ، خستگی ها تو دوست دارم√
چادر نماز زیر لب خدا خدا تو دوست دارم√
کاشکی رو تاقچه ی دلت آینه و شمعدون میشدم√
تو دشت ابری چشات یه قطره بارون میشدم√
کاشکی میشد یه دشت گل برات لالایی بخونم√
یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بشونم√
بخواب که میخوام تو چشات ستاره هامو بشمارم√
پیشم بمون که تا ابد دنیا رو با تو دوست دارم√
دنیا اگه خوب ... اگه بد ، با تو برام دیدنیه√
باغ گلای اطلسی ، با تو برام چیدنیه√
مـــــــــ♥ــــــادر ...
کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم√
لالایی ها تو دوست دارم ، بغض صداتو دوست دارم√
مـــــــ♥ــــــــادر ...


دیدگاه  •   •   •  1393/01/31 - 16:23
+5
محمد
محمد
مادر!

در ستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود و گلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت.


 روزت مبارک

دیدگاه  •   •   •  1393/01/31 - 13:45
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اینایی که از ۱۲۰ دقیقه وقت امتحان
۱۱۵ دقیقه اش رو دارن با جوش صورتشون ور میرن
اون ۵ دقیقه آخر مثل برق دارن مینویسن!
اینارو مزاحمشون نشید اینا تازه تقلب به دستشون رسیده!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 19:29
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقای مجری :اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی؟
فامیل :می گیم دستتو بکش!
ببعی :می لیسیم
آقای مجری :نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم..
حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی؟
پسرعمه زا :ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش!
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 18:54
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﭼﻄﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺏ آقایوﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ !؟

.

.

.

.

.

.

.

.

ﺭﻗﺼﯿﺪﻥ ﺟﻠﻮ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ . . ( ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ )

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺫﻭﻕ ﺟﮏ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﻧﺨﻨﺪﯼ . .

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﯽ ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺰﺍﺭﯼ . .

ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯽ ﺍِ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ . .!؟

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﺩﺭ ﺑﺰﻧﯽ . . ﺍﯾﻦ ﻋﺎﻟﯿﻪ . .

ﺩﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺎ " ﻫﻮﻡ " ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﯼ . .

موقع خداحافظی بگین فقط...

اونم میگه چی؟؟

بگین هیچی

هر کاری هم کرد بهش نگین

تا آخر عمرش از کنجکاوی دق میکنه

بله ما یه همچین موجوداتی هستیم:)

دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 16:44
+3
be to che???!!
be to che???!!
بچه ها همه با هم یک صدا
1
2
3
یار یار یارانه ، اونی که براش میمیرم
یار یار یارانه ، به عشق اون اسیرم
یار یار یارانه ، ماهی یه بار میگیرم
یار یار یارانه ، شاید دیگه نگیرم
یار یار یارانه ، بعد تو من میمیرم
یار یار یارانه
آآآآآآآآآآآآ بیا ماشالا
o
//
/
هرکی لایک نکنه ایشالا یارانش قطع شه
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/30 - 14:52
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ پرسپولیسی های ﻋﺰﻳﺰ ﻛﻪ بعد از 7 سال ﺩﺍﺭﻥ ﻣﻴﺮﻥ ﺁﺳﻴﺎ:
١ . آﺳﻴﺎ ﺧﻴﻠﻰ بزرگ ﺷﺪﻩ ﮔﻢ ﻧﺸﻴﻦ
٢ . ﺩﺳﺖ ﻓﻮﻻﺩ ﺭﻭ ﻭﻝ ﻧﻜﻨﻴﻦ
٣. ﺳﻌﻰ ﻛﻨﻴﻦ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺳﺘﻘﻼﻟﻰ ﻭ ﺳﭙﺎﻫﺎﻧﻰ ﺟﺬﺏ ﻛﻨﻴﻦ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﻮﺍﻇﺒﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻦ
٤. آﺳﻴﺎ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﻫﺎ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺭﻓﺘﺎﺭﺍﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻴﻦ (ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎیی ﻣﺚ ﺷﯿﺚ ﻭ
ﻧﺼﺮﺗﯽ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﺭﯾﻦ) ﺑﺎﺯﯾﻬﺎﯼ ﺁﺳﯿﺎﯾﯽ ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﺍﺭﻩ
5. جایی رفتین قلیون کشیدین پولشو حساب کنین آبرو ریزی نشه بگن ایرانیا دزدن
و در آخر...
6.یه وقت ﻧﺮﻳﻦ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﻣﻬﺮﺁﺑﺎﺩ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺧﺎﺭﺟﻰ ﻧﺪﺍﺭﻩ باید از ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ امام پرواز کنین.
.با آرزوی موفقیت و سربلندی شما عزیزان، باشد که از الغراضه 5تا نخورید :)))))))

4 دیدگاه  •   •   •  1393/01/28 - 21:47
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اﺯ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻓﻨﺪﮎ ﺩﺍﺭﻯ ؟ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺑﻰﺍﺩﺑﺎﻥ …
ﮔﻔﺘﻨﺪ !!! ﻧﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﻓﻨﺪﮎ ﺩﺍﺭﯼ؟
.
.
.
.
.
ﻟﻘﻤﺎﻥ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ زد تو ﮔﻮﺵ ﯾﺎﺭﻭ
ﺍﻭﻧﻢ ﯾﻪﺩﻭﻧﻪ ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻟﻘﻤﺎﻥ
ﺧﻼﺻﻪ ﺩﻋﻮﺍ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ!!
به هم فحش میدادند
اصن لقمان یه فحشایی میداد که تازه فهمیدم اون سردسته بی ادبانه

دیدگاه  •   •   •  1393/01/28 - 21:38
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه بار هم رفتم دست کشیدم رو آفتابه ، ازش یه غول اومد بیرون ...
.
.
..
.
.
بهم گفت آرزو کن ,
گفتم یه خونه میخوام ,

گفت خو نکبت من اگه خونه داشتم تو آفتابه میخوابیدم!!؟؟
دیدگاه  •   •   •  1393/01/28 - 13:15
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ