یافتن پست: #دست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هر کس به سهم خود


از دنیا چیزی برمیدارد


من از دنیا "دست" برداشتم ...


دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 18:33
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگه بچه ها لیوات بشکنن: ای دست و پا چلفتی!
اگه مامان بشکنه: قضا بلا بود!
اگه بابا بشکنه: این لیوان اینجا چکار می کرد!
3 دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 18:31
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دست و پا بسته و رنجور به چاه افتادن
به از آن است که در دام نگاه افتادن


سیب شیرین لبت باشد و آدم نخورد؟
تو بهشتی و چه بیم از به گناه افتادن



لاک پشتانه به دنبال تو می آیم و آه
چه امیدی که پی باد به راه افتادن؟



آخر قصه ی هر بچه پلنگی این است:
پنجه بر خالی و در حسرت ماه افتادن



با دلی پاک، دلی مثل پر قو سخت است
سر و کارت به خط و چشم سیاه افتادن



من همان مهره ی سرباز سفیدم که ازل
قسمتم کرده به سر در پی شاه افتادن


عشق ابریست که یک سایه ی آبی دارد
سایه اش کاش به دل گاه به گاه افتادن!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 18:11
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نمی شود که مرا در خودم رها بکنی
و بعد با همه بنشینی ادعا بکنی

که عاشق منی و حاضری به خاطر من
هزار بار صمیمانه جان فدا بکنی

از آن طرف ته قلبت اگر که دست دهد
بنای عشق رقیب مرا به پا بکنی

شکست پشت من از بار بی وفایی تو
نخواستی با من عاشقانه تا بکنی

من از قبیله دردم چگونه می خواهی
که حق عشق اصیل مرا ادا بکنی؟

دوباره فرصت جبران گرفته ای از من
که بلکه این گره را عاشقانه وا بکنی

قبول! قلب مرا باز هم نشانه بگیر
اگر خطا بکنی وای اگر خطا بکنی!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:57
+3
reza A2
reza A2
همه گی گل پرسپولیس رو دیدید به افتخار هر چی پرسپولیسی جیغ دست هورا////////////
6 دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:52
+5
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بعد از گرفتن دستهایت
تمام دنیا را لمس خواهم كرد
تا عشق به همه جا سرایت كند


دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:38
+3
محمد
محمد
ادما دو دسته هستن
 اونایی که در جواب ِ “پاشو بریم” میگن کجا؟ و اونایی که میگن بری
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:32
+5
be to che???!!
be to che???!!

دلم برای کودکیم تنگ شده
....


برای روزهایی که باور ساده ای داشتم


همه آدم ها را دوست داشتم
...


مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم


مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود
...


دلم می خواست "ممُل" را پیدا کنم


از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتم


تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود


دلم برای خدا تنگ شده
...


خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم
...


دلم برای کودکیم تنگ شده
...



شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت...

X
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:23
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



پیامی دیگر آوردم...

به مردان اینجا نگاه نكن...

اسمشان مرد است,من اگر زمین خوردم به نامردی همین مردان بود...

زمین مرد بود كه مرا بلند كرد....

خودت را زمین بزن,اما دست مردان اینجا را نگیر...


دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:04
+3
be to che???!!
be to che???!!
می شود باران ببارد؟

همین امشب!

قول می دهم فقط

قطره های پاکش را بغل کنم!
و بی هیچ اشکی
دستهایش را بگیرم
قول می دهم
فقط بویش را حس کنم!
اصلا اگر ببارد
فقط از پشت پنجره نگاهش می کنم
قول می دهم برایش شعر نگویم
فقط... می شود؟
امشب.... ؟

خدایا

دلم به اندازه تمام روزهای بارانی تنگ است...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:01
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ