♥ نگار ♥
اعدامی لحظه ای مکث کرد و #بوسه ای بر طناب دار زد
دادستان گفت: صبر کنید
آقای #زندانی این چه کاریست؟!
زندانی #خنده ای کرد و گفت:
بیچاره #طناب نمیزاره زمین بیفتم، #ولی آدم ها !!!
بدجور #زمینم زدن!
در کافه تنهایی
#حکم #اعدام بود…!اعدامی لحظه ای مکث کرد و #بوسه ای بر طناب دار زد
دادستان گفت: صبر کنید
آقای #زندانی این چه کاریست؟!
زندانی #خنده ای کرد و گفت:
بیچاره #طناب نمیزاره زمین بیفتم، #ولی آدم ها !!!
بدجور #زمینم زدن!