یافتن پست: #دست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شانس یکبار در خونه ادم رو میزنه
ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره
بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد میاد تو !
اینه زندگی ما !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:44
+2
saeed
saeed

در آغوشم بگیر


بگذار برای آخرین بار گرمی دستت را حس کنم


و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم


نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان


قلبم به پایت افتاده است نرو


لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن


تنها تو را می خواهم


بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم


و بگذار دوباره در آغوشت بخواب روم


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:40
+2
saeed
saeed

کاش ميشد پرنده بوديم توي دست آسمون تا براي هم مي ساختيم از پَرامون آشيون من براي تو ميساختم سقفي از بال و پرم تو ميزاشتي عاشقونه پرت رو زير سرم واي اگه پرنده بوديم تو رو با خودم مي بردم وقتي با تو مي پريدم آسمون كم مياوردم نميذاشتم شوق پرواز تو دلامون بره از ياد تو رو با خودم ميبردم جايي كه نباشه صيّاد تو فقط بايد بموني اي پناهِ آخر من تا كه پرپر نشه بي تو همه ي بال و پر من كاش ميشد پرنده بوديم توي دست آسمون تا براي هم مي ساختيم از پَرامون آشيون من براي تو ميساختم سقفي از بال و پرم تو ميزاشتي عاشقونه پرت رو زير سرم واي نگو اين فقط يه خوابه ، من و تو پرنده نيستيم وقتي همديگرو داريم نگو ما برنده نيستيم ما ميتونيم از محبّت با هم آسمون بسازيم حتي با دستاي خالي با هم آشيون بسازيم

دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:37
+2
saeed
saeed
دلم برات تنگ شده
اما من...من ميتونم اين دوري رو تحمل كنم...
به فاصله ها فكر نمی كنم...ميدونی چرا؟؟
آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده...
هنوز عطر دستات رو از دستام ميتونم استشمام كنم...
رد احساست روی دلم جا مونده ...
ميتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...
چشمای بی قرارت هنوزم دارن باهام حرف ميزنن...
حالا چطور بگم تنهام؟ چطور بگم تو نيستی؟

چطور بگم با من نيستی؟...
آره!خودت ميدونی... ميدونی كه هميشه با منی...
ميدونی كه تو،توی لحظه لحظه هاي من جاری هستی...
آخه...تو،توي قلب منی...آره!
تو قلب من...برای همينه كه هميشه با منی...
براي همينه كه حتی يه لحظه هم ازم دور نيستی...
براي همينه كه می تونم دوريت رو تحمل كنم...
آخه هر وقت دلم برات تنگ ميشه...
هر وقت حس ميكنم ديگه طاقت ندارم...
ديگه نميتونم تحمل كنم...
دستامو می ذارم رو صورتم و يه نفس عميق ميكشم...
دستامو كه بو ميكنم مست ميشم... مست از عطرت.
صداي مهربونت رو میشنوم...و آخر همهء اينها...
به يه چيز ميرسم...به عشق و به تو...آره...به تو...
اونوقت دلتنگيم بر طرف ميشه...
اونوقت تو رو نزديكتر از هميشه حس ميكنم...
اونوقت ديگه تنها نيستم
حالا من اين تنهايي رو خيلي خيلي دوسش دارم...
به اين تنهايي دل بستم...حالا ميدونم كه اين تنهايی خالی نيست...
پر از ياد عشقه... پر از اشكهای گرم عاشقونه...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:31
+2
saeed
saeed
من از نيش زبان گاه و بي گاهت، کمي رنجيده ام
ازنمک پاشيدنت بر زخم هايم هم، کمي رنجيده ام
گرچه اين بي مهريت از روي اجبارست ، ليک
باز از سردي گفتارت، ولي رنجيده ام
قصه هاي دل سپردن را تو مي داني عزيز
چون تو بيگانه شدي با غصه ها ، رنجيده ام
گرچه ما جرمي نکرديم وجدايي سهم ماست
فاصله عادت شدت، از اين يکي ، رنجيده ام
گرچه اين زخم زبان ديگران عادت شده
تا کجا؟ تا آسمان از دستشان، رنجيده ام
باز هم بي خوابي وبي تابي من را نبين
اين دروغي بيش نيست، کز دست تو رنجيده ام
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:18
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باورکن خیلی حرف است

وفادار دستـهایی بـاشی

کـه یکبار هم لمسـشان

نکـرده ای...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 18:52
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسری که ازت نپرسه کجا میری، کجا میای،
بهت نگه زود میری خونه،
نگه رسیدی زنگ بزن،
نگه روسریتو بکش جلو،
روزی 10بار زنگ نزنه،
جلوی دوستاش دستتو سفت تر نگیره،
نگه فقط 5min بیا جلوی در ببینمت،
نبرتت برف بازی،
واست عروسک و پاستیل نخره...
.
.
.
.
.
.
.
اصن پسر نیس... :|
شلغمه، هویجه، سیفی جاته، پلانکتونه،جزء اشیا محسوب میشه،نباشه بهتره :
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 16:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دستآورد یه ایــرانی فعـال و موفق در دهه ی اول محـرم!!!!!!!!خخخ


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 16:26
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



لاک زدن من. . .

دﺳﺖ ﭼﭗ اﺛﺮ اﺳﺘﺎد ﻓﺮﺷﭽﯿﺎن . . . . . . .

دﺳﺖ راﺳﺖ نگار ۵ ﺳﺎﻟﻪ از ﺗﻬﺮان.... =))))




دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 16:18
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یبارم بابام زنگ زد آتش نشانی گفت تو انباری خونمون مار هس!

اون بدبختا هم اومدن همه چیو ریخن بیرون و زیر و رو کردن و آخره سرم دسته خالی رفتن!

به بابام میگم کی مار اومده تو انباری که ما نفهمیدیم ؟؟؟

میگه مار کجا بود! میخواستم انباری رو خالی کنم دست تنها بودم حوصلمم نبود!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 15:45
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ