♥ نگار ♥
تو خیابون وایساده بودم که یه دختره اومد ازم سوال کرد :ساختمان فارابی کجاست ؟
گفتــــم :اون ساختمونه رو میبینی اونور خیابون اونجاس
گفت :باید برم اونــــــور خیابون؟؟؟
من:نه نیاز نیست شما بری اونطرف.ساختمونو میگیم بیاد اینور!!!!!!!
دختره :بی ادب منو مسخره میکنی؟؟یعنی من نمیفهمم؟!!!
من :نیاز نیست تو رو مسخره کنن تو فابریک مسخره ای.بین همین صحبتا بودم که یه دختره دیگه اومد
ازم سوال کرد :ببخشید آقا مستقیم کجا میشه؟؟؟؟
من :یکم برو بالا تر بپیچ دست چپ ....اونجاس.
دختره:آقا متشکرم
هیچی دیگه ازون موقع تا حالا ب کما رفتم و خل شدم واسه خوب شدنم دعا کنید...
*elnaz* *
آن هنگام که ازدست دادن آسان میشود بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست ... !!!
*elnaz* *
خسرو شکیبایی چه زیبا گفت:
گاهی باید نبخشید کسی را که بارها او را بخشیدی و نفهمید، تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد! گاهی نباید صبر کرد باید رها کرد و رفت تا بدانند که اگر ماندي رفتن را بلد بوده اي! گاهی بر سر کارهایی که برای دیگران انجام میدهی باید منت گذاشت تا آنرا کم اهمیت ندانند! گاهی باید بد بود برای کسی که فرق خوب بودنت را نمی داند! و گاهی باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد! آدمها همیشه نمی مانند یکجا در را باز میکنند و برای همیشه می روند...