♥ نگار ♥
اعتراف میکنم بچه بودم شجریان میذاشتم یه چاقو میگرفتم دستم رو آهنگش حرکات موزون انجام میدادم
وقتی هم که شروع میکرد به خوندن خاموشش میکردم...
♥ نگار ♥
شماهم وقتی بچه بودین چسب آبکی میریختین کف دستتون فوت میکردین خشک که شد میکندین
یا فقط من از این کرما داشتم!!؟؟ :/
♥ نگار ♥
خوشبختی یعنی بیام خونه قهر باشیم
ببینم رو در یادداشت نوشتی(( آقایی قهر باشیم هم حق نداری وقتی از بیرون میای بغلم نکنیا گفته باشم))
منم بیام در حالی که دستام دورت حلقه شده بگم <قهر باشیم هم حق نداریا کل روز بهم زنگ نزنی صداتو نشنوم دیوانه میشم>
♥ نگار ♥
یکی از سرگرمی هام اینه که هر وقت دارم با ماشین از خیابان رد میشم
برا تمام مردم بوق میزنم ودست تکون می دم.
طرف 2ساعت میره توفکر که این کی بود !؟
♥ نگار ♥
یکی از سرگرمی هام اینه که هر وقت دارم با ماشین از خیابان رد میشم
برا تمام مردم بوق میزنم ودست تکون می دم.
طرف 2ساعت میره توفکر که این کی بود !؟
ناظر ارسالی هاnaaman
به زودی در سایت نودهشتیا رمانی قرار خواهم داد به اسم دسته ای یخ زده ام بهتون خبر میدم لطف میکنید بخونید و نظر بدید