یافتن پست: #دست

نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)
.
6 دیدگاه  •   •   •  1394/10/24 - 19:40 توسط Mobile
+2
ahmad
ahmad
دنبالم کن دنياي من بود يادش بخير...
21 دیدگاه  •   •   •  1394/10/23 - 22:38 توسط Mobile
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پســـر همســایمون ۹ سالشہ،
امروز لپـشو کشـــیدم،بوسش کردم

رفتہ خونشون وای فای منو هک کرده
اسمشو گذاشتہ:
با دم شـیر بازی کردی
12 دیدگاه  •   •   •  1394/10/23 - 21:04
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من قراره بعدا آدم بزرگی بشم
.
.
.
.
.
.
ولی فعلا در این حد بدونید که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
در خانواده ای مذهبی و تهیدست چشم ب جهان گشودم....
دیدگاه  •   •   •  1394/09/7 - 16:33
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقا ما یکبار خواستیم ادای این خارجیا رو دربیاریم،یه برگ روزنامه برداشتم بردم دسشویی، همیجورکه داشتم میخوندم دیدم نوشته....
اسیدپاشی در فلان جا
قتل شوهرتوسط همسرش
گوجه گران شد
نان گران شد
واژگونی اتوبوس با34کشته وزخمی
احتمال حمله نظامی
مرگ دلخراش4عضوخانواده 
غرق شدن دختری درآب
افزایش بهای مسکن
خودرو گران شد
دستگیری عاملان فروش گوشت الاغ بجای گوسفند
آیابفکر فشارشب اول قبرهستین؟؟؟
ورود ماست وبرنج سمی به بازارایران
اختلاس 2 هزارمیلیاردی بغیر ازاون 3 هزارمیلیارد
و.و.و.و.و.......
خلاصه العان یک هفته س دستشویی نرفتم
دیدگاه  •   •   •  1394/09/4 - 15:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دستت درس آقا
...........دیگه دستاش تو دستامه
(نایب الزیالرتونیم مشهد){-35-}
4 دیدگاه  •   •   •  1394/08/29 - 11:01
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یه ل ر ه مادرش رو بخاطر مشکل کبدی از دست میده ...
.
.
.
.
.
.
.
ناراحت میشه ، میشینه درس میخونه ...
و تو سن 25سالگی پزشکی قبول میشه
و به ♥پدر پیوند کبد ایران♥ معروف میشه ...

♥ دکتر علی ملک حسینی ♥ چهره ماندگار
رییس انجمن پیوند اعضای خاور میانه
دیدگاه  •   •   •  1394/08/27 - 19:04
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مژده . مژده
.
.
.
.
مژده . مژده . . .
.
.
.
.
چيه راه افتادي دنبال من !!
دارم مژده رو صدا ميزنم
تو مژده اي؟
نه ميخوام بدونم تو مژده اي ؟؟؟
زندگي نداريم از دست شما
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:57
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با دو دسته از آدما هیچ وقت بحث نکن..



یکی کسایی که شبکه چهار نگاه میکنن
یکی کسایی که شلوار پارچه ای رو با کتونی میپوشن.!!
.
.
.
. اینا هیچی برا از دست دادن ندارن
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:49
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم یبار که کوچیک بودم و رفته بودیم مسافرت مامان و بابام از ماشین پیاده شدن و بعد که سوار شدن گفتن محل مین گذاری شده بود(در خانواده ی ما کنایه از دستشویی بزرگه!)
یعنی زمینش قابل نشستن نبود میخواستیم از اونجا بریم یه جای دیگه ولی من
خون گریه می کردم که به منم نشون بدیییین!!!
دیدگاه  •   •   •  1394/08/19 - 12:21
+2
صفحات: 5 6 7 8 9 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ