یافتن پست: #دلت

Mitra Mohebbi
Mitra Mohebbi
خدایا.......
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن!
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت.....!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 23:09
+9
Mitra Mohebbi
Mitra Mohebbi
چگونه دست دلم را بگیرم ودر کنار
دلتنگیهایم قدم بزنم
در این خیابان
که پر از چراغ و چشمک ماشینهاست
…نه آقایان:
مسیر من با شما یکی نیست
از سرعت خود نکاهید
من آداب دلبری را نمی دانم!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 22:12
+6
Mitra Mohebbi
Mitra Mohebbi
تو با دلتنگیای من ، تو با این جاده هم دستی! تظاهر کن ازم دوری ، تظاهر می کنم هســـــــــــتی!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 22:04
+5
mah3a
mah3a
تنهــايي يعني ،
بيــن ِ آدمــايي بـاشي که ميگن دوستت دارن ..
ولــي ،
کــنار ِدلتنگـيات نيـستن...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 21:00
+5
mah3a
mah3a
وقتى كه ميگى ديگه برا هميشه فراموشش كردى ،
و هيچ احتياجى بهش ندارى ،
و تمام فحشهاى دنيا رو نصيبش ميكنى ؛

درست زمانيه كه
بيشتر از هميشه دلت براش تنگ شده !...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 20:54
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
دل ُ روزنامه پیچیدم ، توی جعبه ای گذاشتم...

خوب و محکم اونو بستم ، راه دیگه ای نداشتم

بردمش اداره ی پست ، دادمش برات بیارن...

دل ُ تحویل نگرفتن ، پیش ِ بسته ها بزارن

گیر دادن دلت بزرگ ِ ، نمی شه اونو فرستاد...

مونده بودم چه کنم من ، دل من یاد تو افتاد

یاد ِ اون روزی که قلبت یه دفعه مثه یه سنگ شد...

خاطراتت یادم اومد، دل ِ من دوباره تنگ شد

حالا من این دل ِ تنگ ُ میدمش برات بیارن...

این دفعه می شه فرستاد ، انگاری حرفی ندارن

دل ِ من قد ِ یه دنیا تو رو دوست داره همیشه...

پیش ِ من باشی، نباشی، عاشق ِ هیشکی نمی شه{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 20:10
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
وای ،
باران
باران ؛
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای ، باران
باران ؛
پر مرغان نگاهم را شست{-35-}{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 20:07
+6
ronak
ronak
منو ببخش که بی خبر تو خلوتت پا میزارم
مقصرش دلتنگیه ، من که گناهی ندارم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 17:58
+4
ronak
ronak
دلتنگی بد نیست، یادگاریست از آنهایی که دوستشان داریم و از ما دورند! @mehdi_kh2
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 16:27
+4
ronak
ronak
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را
وقت دلتنگی خود دارم و بس
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 16:09
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ