دوست عزیز و گرامی :
شما که بعد از غیبت طولانی به مدتِ چند سال
ناگهان زنگ زده و بسیار گرم و صیمیمانه ابراز دلتنگی می‌کنید ،
خر پدرتان است
با احترام
" زخم خوردگان از قرض گیرندگانِ بی‌شعور "

گاه دلتنـــــــگ می شوم

 دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را

آیا می دانید سگ از نژاد اسب است و خود اسب هم از نژاد ماموت یا همین فیلهای امروزی است؟

آیا می دانید اگر سر خود را سه بار محکم به دیوار بکوبید اصلاً دردتان نمی گیرد؟
.......
آیا می دانید اگر انگشت انداخته چشمتان را از حدقه دربیاورید کار درستی انجام داده اید؟
......
آیا می دانید اگر بیایید من یک پس گردنی به شما بزنم کلیه سموم بدنتان دفع می شود؟
...........
آیا می دانید که همه اینها چرت و پرت بود؟ و آیا می دانید شما الآن اوسگول شده اید؟
.........
آیا می دانید هرچه الآن در دلتان به من فوش دادید خودتان هستید؟

ببار باران
که دلتنگم....مثال مرده بی رنگم

ببار باران
کمی آرام....که پاییز هم صدایم شد
که دلتنگی و تنهایی رفیق با وفایم شد

ببار باران
بزن بر شیشه قلبم....بکوب این شیشه را بشکن
که درد کمتری دارد اگر با دست تو باشد

ببار باران
که تا اوج نخفتن ها مدام باریدم از یادش

ببار باران
درخت و برگ خوابیدن
اقاقی....یاس وحشی....کوچه ها روزهاست خشکیدن

ببار باران
جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن
ولی باران ، تو با من بی وفایی
توهم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من
میشوی یک ابر تو خالی

وقتی میگویم سراغم نیا
نه اینکه فراموشت کرده ام.........!
یا دیگر دوستت ندارم!
نه
من فقط فهمیده ام وقتی دلت با من نیست .....بودنت مشکلی را حل نمیکند تنها
دلتنگ ترم میکند

بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !
من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !
بابام : شوخی میکنی… !؟
من : خودت سر شوخی رو باز کردی