یافتن پست: #دنیا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نگرانم!‌ ولی چه باید كرد
عشق، دلواپسی نمی‌فهمد
درد من، خط ِ میخی است عزیز
درد من را كسی نمی‌فهمد !

بغض كردن میان خندیدن
تكیه دادن به كوه نامرئی
خسته‌ام از ضوابط عُرفی
خسته‌ام از روابط شرعی...

هیچ‌كس،‌ هیچ‌كس نمی‌داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی‌كند دیگر:
ــ‌ اینكه با تو چه نسبتی دارم ــ

تف به هرچه اصـول، هرچه فـُروع
تف به هرچه ثواب، هرچه گناه
توی تاریك‌خانه‌ی دنیا
عقل جن است و عشق بسم‌الله !

« چشم‌هایت نگاه خیسم را
مثل برق سه‌فاز می‌گیرد»
تو برایم جرقه‌ای وقتی
خانه را بوی گاز می‌گیرد !

زیر آتش‌فشان جنگ تو هم
یخ هرچیز آب خواهد شد
مثل یك سرزمین بی‌سرباز
همه‌چیزم خراب خواهد شد ...

تو مرا زجر می‌دهی عشقم
مازوخیسمی كه دوستش دارم
من به اشغال تو درآمده‌ام،
" صهیونیسمی كه دوستش دارم "




...یاسر قنبرلو...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 15:03
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعد از 14روز امروز جوجه ام ب دنیا اومد
دهنتونو شیرین کنید
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 21:10
+8
محمد
محمد
جدیدا ادما اینقدر تو دنیای مجازی ([!]،فیسبوک،نیمباز و …) هستن که تو دنیای واقعی نیستن!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 20:05
+3
محمد
محمد
دنیات پر احساسه
اما واسه من جا نیست
صد بار منو میبینی
اما حسی پیدا نیست
حتی توی رویاتم
انگار واسه من جا نیست
صد بار منو میبینی
 اما حسی پیدا نیست....
آخرین ویرایش توسط Mohammad در [1392/09/27 - 18:10]
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 18:07
+4
AmirAli
AmirAli

دختره استاتوس گذاشته وقتی مامانم سر من 6 ماهه حامله بود پدرم فوت کرد و فقط از دار دنیا یه داداش دارم که همه چیزه منه.بعد یه دختر دیگه اومده زیرش کامنت گذاشته که آخیییییی ...داداشت از خودت کوچیکتره یا بزرگتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟:|

دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 16:39
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بیشورترین موجود دنیا "دلمه"
روزی هزار تا دلیل و منطق می یارم براش اروم میشه ولی بارم دم دمای شب كه میشه میگه چرا؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 15:08
+4
mohammadsh91
mohammadsh91
دنیاچیست؟سرزمینی از دردو غم پراز تنهایو بیوفای هرگاه عاشقانه کسی را دوست میداری گرگی به نام تقدیر آن را ازتو میگیرد
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 13:15
+5
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
یلدا نام فرشته ای است بالا بلند، با تن پوشی از شب و ستاره

یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود ...

با اولین شب پاییز آمده بود

و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر آسمان می کشید

تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند .

یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت

و لابه لای خوابهای زمین لالایی اش را زمزمه می کرد

گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد !

یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت

آتش که می دانی همان عشق است ؛

یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد.

آتش در وجود یلدا بارور شد

فرشته ها به هم گفتند:

یلدا آبستن است، آبستن خورشید

و هر شب قطره ای از خونش را به خورشید می بخشد

و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد بود ...

فرشته ها گفتند:

فردا که خورشید به دنیا بیاید یلدا خواهد مرد

یلدا آفرینش را تکرار می کند.

راستی فردا که خورشید را دیدی به یاد بیاور که او دختر یلداست

و یلدا نام همان فرشته ای است که روزی از خدا پاره ای آتش قرض گرف
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 12:07
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یکی از فانتزی هام اینه که،
درحالی که من و مخاطب خاصم رو صندلی پارک نشستیم
با یه نگاه خیره و یه صدای خسته بهش بگم; چرا من!!!
چرا منو انتخاب کردی؟
اونم بگه; دیوونه چون تو همه دنیای منی.



‏{ البته من که مخاطب خاص ندارم ولی در حد تئوری عرض کردم}

دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 20:54
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO



فقط آدما مامان ندارن که...!

به سلامتی همه مــامــانـــهــــای دنیا....♥


دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 20:45
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ