یافتن پست: #دور

saman
saman
ای عشق من کو عهد و پیمانت؟

آواره شد مرغ غزل خوانت

نه کسی دمسازم شد

نه دلی همرازم شد، چه کنم؟

شاهد غمهایم همه شب سایه لرزانم

خاطره ها دارم به تو ای عشق گریزانم

تا کی باید به نیمه شبها، بشمارم من ستاره ها را؟، بس کن دوری تو بیا

عشق و بی تابی ها، رنج و بی خوابی ها، تو بیا خوابم کن؛ آتشم، آبم کن

بشنو قصه تالخ شبهایم را، بشنو نغمه قلب تنهایم را

من  ای صبا  رفتن به کوی دوست ندانم

تو می روی به سلامت سلام ما برسانی

صدای من در ظلمت شب، در آسمانها پرگیرد

بیا که با تو این دل من، سرود عشق از سرگیرد

به خدا از کلبه من، نور و شادی رفته دگر

هر شب من منتظرم، با چشم تر

شاهد غمهایم، همه شب، سایه لرزانم

خاطره ها دارم به تو ای عشق گریزانم

(نجیب زاده)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 14:32
+4
be to che???!!
be to che???!!
منم هرزه گوي هميشگي يادت هست ؟؟؟؟؟          

منم تا هميشه خيره به جاي پاي رفتنت يادت  هست؟؟؟؟

منم كولي ِ سرگردان كوچه هاي انتظار .... مجنونِ در بدر ِ خاطره ها !

منم مهمان هر شب ِ اندوهيادت هست؟؟؟؟ .........!

عاشق يك خيال محض ... فرهاد ِ كوه هاي بيستون..!!

دورم از تو در شهري دور فصلي دور زماني دورتر !!

دورم از تو كه اين روزها اين زمان اين لحظه ها را نمي بيني !

شرم اولين بوسه مان در ديدار، يادت هست ؟

گم شدنمان در كوچه باغ آرزوها ،يادت هست ؟

ما شده بوديم من و تو كه محال بوديم ، يادت هست؟

روز تلخ رفتنت يادت هست ؟ دستانت در دستان ِ مرد ِ غريبه يادت هست ؟

اشكهايم لحظه آخر ، يادت هست ؟

از آن روزها بسيار گذشته است...

و همه ي اينها را در نبود ـ تو به امروز رساندم .......

چه شبهايي كه بايد گرمي دست تو مي بود تا از چشمان ِ خيسم زلال اشك مي زدود  و نبود !!

چه لحظه هايي كه با رقص محزون دانه هاي باران به شب ِ اندوه مي رسيد و تو نبودي تا ببيني!!

چه پريشان حالي ها كنج اين اتاق ِخالي سر به زانو بودم و عطر حضور تو نبود تا به حال آوردم !!...

نه نبودي تو ...نبودي ....

سر به ديوار ِ بي كسي ها مي كوبيدم و نامت را فرياد كه آهاي زيباي خاطره ها بيقرارم بيقرار!!

پنجره ام رو به باغ ِ خيالِ تو است و من خيس ِ باران در خيابان هاي بدون تو !

شهر ِ بدون تو

و تو جايي دورتر دست در آغوش كسي تازه ، هوس را آه ميكشي

گوارايت باد .........

تا بوده همين بوده ، هميشه براي تويي كه نبوده اي قصيده ي حسرت مي گفتم و به شب مي رسيدم

به سكوت گنگِ خانه و خفگي بغض ِ كنار ِ پنجره ....

و تو كه همچنان دوري از اين شب زده ي بي در و پيكر ....

شايد اين بار بتوانم در نقطه اي كور، ياد تو و خاطرات ِ ترا به آغوش فراموشي بسپارم ..

شايد اين بار بتوانم!!!!!!!

شايد!!!!!!!!.........
دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 13:52
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلگیرم از آتشی که زبانه کشید و گرمم نکرد

از بارانی که بارید و خیسم نکرد

از پاییزی که با دورنگی فریبم داد

و دلگیرم از یاری که دید و شنید اما باورم نکرد ...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 11:23
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باران گرفته ام به هوای شکفتنت

جاری در امتداد ترک خوردۀ تنت

با اشک های حلقه شده پای گونه هات

با دست های حلقه شده دور گردنت

من متهم به رابطه با واژۀ توام

مظنون به دستکاری گل های دامنت

این گرگ و میش وقت طلوع است یا غروب

در چشم های نیلیِ مایل به روشنت؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 11:13
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشق اینم..................................پسرای دانشگامون همه این تیپین......{-7-}

56 دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 00:30
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
اصلا یارو عصبیم کرد دیگه حال پست ندارم.........................................
43 دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 23:58
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
طرف واسه دوره نادرتاله..جانماز فقط بلده اب بکشه..............هه{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 23:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻋﺠﺐ ﺑﭽﻪ ﯼ ﺣﺮﻑ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻴﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ !!!
ﺣﺘﯽ ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﻴﺸﻪ ...
ﺗﺎﺯﻩ ، ﻏﺮﻭﺑﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻭﺳﻂ ﺩﻟﺖ
ﻟﯽ ﻟﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﻴﮑﻨﻪ
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:15
+3
saman
saman
از دور تو را دوست دارم،
بی هیچ، عطری
آغـوشی
لمسی
و یا حتی بوسه‌ای.
تنها
دوستت دارم،
از دور … !


(نجیب زاده)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 16:24
+2
sara
sara
چه بی تابانه میخواهمت

ای دوریت

آزمون تلخ زنده به گوری
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 11:21
+6
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ