یافتن پست: #دور

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از تمام غم ها و غصه ها و دوری ها و دلتنگی ها که بگذریم...



باید اعتراف کنم مامانم که میخنده خوشبختم!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/21 - 14:51
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ساعت ۸ صبح همراه اول میخواد میلیونرم کنه !!!!
...
ساعت ۱۰ بانک پارسیان با اصرار میخواد یه لکسوس بهم بده !!!
...
ساعت ۱۲ بانک پاسارگاد میگه بیا یه آپارتمان تو شمال تهران بهت بدیم!!!!
...
ساعت ۲ برنج آوازه اس داده که ۲۵۰ میلیون بهت بدم واست کافیه دادا ؟؟!!!؟
...
ساعت ۴ رب یک و یک گفت بیا یه سفر دور دنیا ببرمت حالشو ببری !!!!
...
ساعت ۶ دنت تصمیم گرفته ۳ تا از آرزو های بزرگ منو برآورده کنه
...
ساعت۷ هم که از سر کار تعطیل میشم بی اعتنابه اس های رگباری همراه اول که التماسم میکنه داداش بیا یه ۲۰ میلیون همینجوری بهت بدم !! دست میکنم تو جیبم ببینم کرایه تاکسی تا خونمو دارم یا نه !!!
بعد که میبینم ندارم راهمو میکشمو پیاده میرم خونه!!!!!
اینجور آدم قانع و چشم و دل سیریم من به مولا !!!!!!
وگرنه واسه ما که ریخته :|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:41
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مرد بآس وقتی از دست خانومش عصبانی میشه..
فریاد بزنه بعد کمربندش رو در بیاره
بره سمت خانومش ، کمربند رو بندازه دور کمرش و
با چشم غره بهش بگه:
بوس یا گاز؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:25
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در music





یه روزی عاشقتم شدم بچه بودیم یادش بخیر

هیشکی نفهمید حالمو حتی خودت یادش بخیر

یادمه خونه ی شما یه شهر خیلی دوری بود

سالی یه بار می دیدمت رفتنمونم زوری بود

یادش بخیر روم نمیشد تویه چشات نگاه کنم

همیشه آرزوم بوده اسم تو رو صدا کنم

خجالتی بودم ولی تمومه فکره من تو بود

تا اون غریبه اومدو عشق منو ازم ربود

ای یادگار کودکیم ای آسمونه سادگیم

ای خاطراته اولینو آخرین دلدادگیم

ای عشق اولی برام دعا کن از فکرت درام

از اون امیدو آرزو مونده یه قلب پیر برام



http://dl.behsong.ir/1393/Shahrivar/19/Mehdi Ahmadvand - Az In Saat [128]/11. Yadegar
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 11:24
+5
عباس
عباس
شعری زيبا از وحشی بافقی

اي گل تازه كه بويي زوفا نيسـت تــو راخبـر از سرزنـش خـار جـفا نيسـت تــو رارحم بر بلبـل بي برگ نوا نيسـت تــو راالتفاتــي به اسيـران بـلا نيسـت تــو راما اسير غم و اصـلا غم ما نيسـت تــو رابا اسير غم خود رحـم چـرا نيسـت تــو را

فارغ از عاشــق غمنـاك نمي بايـد بــود

جان من اين همـه بي بـاك نمي بايـد بـود

همچو گل چند به روي همه خنــدان باشــيهمره غيـر بـه گـل گشت گلستـان باشــيهر زمـان با دگري دست به گريبان باشــيزان بينديـش كـه از كـرده پشيمـان باشــيجمــع با جمــع نباشـنـد و پريشـان باشــييـاد حيـرانــي ما آري و حيـران باشــي

مـا نباشيــم كه باشد كه جفاي تو كشــد

به جفا سـازد و صـد جـور براي تـو كشــد

شـب به كاشانــه اغيار نمي بـايد بــودغيــر را شمــع شـب تــار نمي بايد بـودهمه جا با همه كس يـار نمي بـايد بــوديــار اغیار دل آزار نمي بايد بـودتشنـــه خـون مــن زار نمي بـايد بــودتا به اين مرتبه خونخـوار نمي بايد بـود

من اگر كشتـه شـوم باعث بد نامي توســت

موجــب شهـرت بي باكـي و خود كامـي توست

ديگـري جز تو مرا اين همـه آزار نكــردآنچه كردي تو به من هيـچ ستمكـار نكــردهيچ سنگيـن دل بيدادگــر اين كار نكـرداين ستم ها ديگـري با مـن بيمـار نكــرد

گـر از آزردن من هســت غرض مــردن مــن

مـــردم آزار مكـــش از پـي آزردن مـــن

جان من سنگ دلي دل به تو دادن غلـط استبر سر راه تو چـون خـاك فتـادن غلـط استچشم اميــد به روي تو گشــادن غلـط استروي پر گــرد به راه تو نهـادن غلـط استرفتــن اولاسـت زكـوي تو فتادن غلـط استجـان شيريــن به وفـاي تو دادن غلـط است

تو نه آنـي كه غــم عاشــق زارت باشــم

چـون شود خـاك بر آن خـاك غبارت باشم

مدتي هسـت كه حيرانـم و تدبيـري نيســتعاشـق بي سر و سامانــم و تدبيــري نيستاز غمت سر به گريبانم و تدبيـري نيســتخون دل رفتـه زدامانــم و تدبيــري نيستاز جفاي تو بدينسانـم و تدبيـري نيســتچـه توان كـرد پشيمانـم و تدبيــري نيست

شرح درماندگـي خـود به كه تقريــر كنـم

عاجـزم چــاره من چيست چـه تدبيــر کنم

نخـل نوخيــز گلستـان جهان بسيــار استگل اين باغ بسي سرو روان بسيـــار استجان من همچو تو غارتگر جان بسيــار استتـرك زريـــن کمر مــوي ميــان بسيـــار استبا لب همچـو شكـر تنگ دهان بسيــار استنه كه غيرازتو جوان نيست جوان بسيار است

ديگـري اين همه بيـداد به عاشـق نكنــد

قصـــد آزردن يـاران مـوافـــق نـكنـــد

مدتي شـد كــه در آزارم و مي دانــي توبه كمنــد تـو گـرفتـارم و مي دانــي تواز غم عشـق تــو بيمارم و مي دانــي توداغ عشق تو به جـان دارم و مي دانــي توخـون دل از مژه مي بارم و مي دانــي تواز بـراي تـو چنيـن زارم و مي دانــي تو

از زبــان تـو حـديثــي نشنـودم هرگــز

از تــو شرمنــده يك حـرف نبـودم هرگــز

مكـن آن نـو ع كـه آزرده شــوم از خويــتدسـت بـر دل نهــم و پا بكشـم از كويــتگوشه اي گيــرم و من بعد نيايـم من سويــتنكنـــم بــار دگــر يـاد قد دل جويــتديــده پـوشــم زتمـاشــاي رخ نيكويــتسخنـي گويــم و شرمنـده شــوم از رويــت

بشنو پند و مكـن قصــد دل آزرده خويــش

ورنه بسيار پشيمـان شوي از كـرده خويــش

چند صبــح آيـم از خــاك درت شــام روماز سـر كـوي تو خـود كـام به نـاكـــام رومصـد دعــا گـويـم آزرده به دشنــام روماز پي ات آيـم و بــا مـن نشــوي رام رومدور دور از تـو من تيـره سرانجــام رومنبود زهـره كه همـراه تـو يـك گــام روم

كس چرا اين همه سنگين دل بد خـو باشــدجان مـن ايـن روشی نيسـت كه نيكـو باشــد

از چه با من نشوي يـار چـه مي پرهيــزييـار شــو بـا من بيمـار چـه مي پرهيـزيچيسـت مانــع زمـن زار چـه مي پرهيــزيبگشــاي لــعل شكـر بـار چـه مي پرهيـزيحرف زن اي بت خونخـوار چـه مي پرهيــزينه حديثــي كنـي از يـار چـه مي پرهيـزي

كه تـو را گفـت به ارباب وفا حـرف نـزن

چين بر ابرو زن و يك بار به ما حرف نـزن

درد مــن كشتــه شمشيــر بلا مي دانـــدســوز مـن سـوختـــه داغ جفـا مي دانــدمسكنــم ساكــن صحــراي فنا مي دانـــدهمــه كس حـال من بي سر و پـا مي دانــدپاك بـازم همه كس طور مرا مي دانـــدعاشقـي همچـو نیست خـدا مي دانــد

چاره من كـن مگــزار كه بيچــاره شــوم

سـر خـود گيـرم از كـوي تـو آواره شــوم

از سر كـوي تو با ديـــده تر خواهم رفتچهـره آلـوده به خوناب جگـر خواهـم رفـتتا نظر مي كني از پيش نظـــر خواهم رفتگـر نرفتـم زدرت شــام سحـر خواهـم رفـتنه كه اين بار چو هر بار دگر خواهم رفتنيسـت بـاز آمدنـم باز اگـر خواهـم رفـت

چنــد در كـوي تو با خـاك برابـر باشـم

چنــد پامـال جفــاي تـو ستمگــر باشــم

چند پيش تو به قدر از هـمه كمتــر باشـماز تو چند همي بـت بد كيـش مكـدر باشــممي روم مي روم تا به سجود بت ديگر باشـمباز اگر سجـده كنـم پيش تو كافـر باشــم

خود بگو كز تو كشـم ناز تغافل تا كــي

طاقتـم نيسـت از ايـن بيـش تحمـل تا كـي

بنده دامــن نسريــن تو را بنـده شــومابتــداي خــط مشكيـن تو را بنـده شــومچين بر ابرو زن كيـن تو را بنـده شــومگره بر ابروي پر چيـن تو را بنـده شــومحرف ناگفتــن تسكيـن تو را بنـده شــومطــرز مهجويــي آييـن تو را بنـده شــوم

بالله زكه اين قاعــده اندوختــه اي

كيسـت استـاد تو اين را زكـه آموختـه اي

اين همه جور كه من از پـي هم مي بينــمزود خـود را به سـر كـوي عـدم مي بينــمديگران راحت و من اين همه غم مي بينــمهمه كـس خـــرم و من درد سـرم مي بينــملطــف بسيـار طمع دارم و كـم مي بينــمهستـــم آزرده بـسيـــار ستـم مي بينــم

خـرده بر حـرف درشــت مـن آزرده مگيــر

حـــرف آزرده درشـت نبــود خـرده مگيــر

آنچنـان باش كه من از تو شكايـت نكنــماز تو قطــع طمــع لطـف و عنايـت نكنــمپيــش مــردم زجفــاي تو حكايـت نكنــمهمــه جـا قصـــه درد تـو روايـت نكنــمديگر اين قصــه بـي حد و نهايـت نكنــمخويــش را شهـره هر شهـر و ولايـت نكنــم

خوش كني خاطر وحشي به نگاهي سهـل استسوي تـو گوشـه چشمـي و نگاهـي سهـل اسـت

 
دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 19:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



طرز تهیه کباب کوبیده قالبی

آماده سازی : 120 دقیقه
پخت : 60 دقیقه

مواد لازم برای 4 نفر :
گوشت گوسفندی 500 گرم
* گوشت گوساله 500 گرم
پیاز رنده ریز شده و آب گرفته شده 2 عدد
نمک به میزان لازم
فلفل سیاه به میزان لازم
زردچوبه به میزان لازم
زعفران به میزان لازم( در صورت تمایل)

* گوشت گوساله ترجیحا این گوشت از قلوه گاه یا گوشت کنار دنده یا بغل راسته باشد .

طرز تهیه :
کباب کوبیده
گوشت را ۵ بار چرخ کرده. مواد را خوب ورز می دهم طوری که چسبندگی آن خیلی باشد حدود ۱۰ دقیقه ورز دهید .

بعد ۲ ساعت باید در دمای آزاد
آشپزخانه استراحت کند. و ۲ ساعت زودتر گوشت را به سیخ میکشیم.

نکته :
آب پیازی را که از آن جدا شده دور نریزید، زمانی که گوشت را می خواهید به سیخ بکشید،دستتون باید مرطوب باشد،اگر دستکش هم دستتان هست دستکش باید مرطوب باشد. دستتان را میزنید در آب پیاز و کباب را را سیخ خوب پهن می کنید. این طوری کباب خیلی خوشمزه تر هم می شود، تا اینکه دستمان را با آب مرطوب کنیم.

کباب کوبیده قالبی
دستور فرقی نداره فقط فرقش اینه که گوشت آماده شده را داخل یک قالب چرب شده قرار می دهیم کمی پیاز و فلفل سبز و دلمه سبز روی آن میریزیم برنج آبکش شده را هم روی کباب و فلفل و پیازها قرار داده روی آن را با فویل می پوشانیم چند تا سوراخ با چنگال روی سطح فویل ایجاد کرده در فر ٢٠٠ درجه سانتی گراد به مدت ١ ساعت قرار داده در اواخر دم کشیدن کمی کره آب شده روی سطح برنج مان می دهیم می توانیم سماق هم لایه برنج مان و روی کبابمان بپاشیم, برای مهمانی ها و سفره جشنها بسیار شیک و مجلسی ..
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 18:14
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
این یک سراب نیست. واحه‌ای است در منطقه‌ای بیابانی در چین.
این واحه که برخی معتقدند ۲۰۰۰ سال قدمت دارد تا چندی پیش در محاصره ماسه‌ها قرار گرفته بود و در حال نابودی بود اما با کمک‌های دولتی دوباره جان گرفت و اکنون به منطقه‌ای برای جهانگردان تبدیل شده است.
عکس‌های بسیار زیبایی از این واحه در اینترنت وجود دارد و در آنها طوری نشان داده می‌شود که هیچ آبادی دور و بر این واحه نیست. در حالی که با نگاهی به نقشه گوگل می‌بینیم که آبادی در نزدیکی آن است. با تمام این حرف‌ها این واحه و این دریاچه کوچک یکی از زیبایی‌های کرده زمین است.
امید که دریاچه ارومیه و باقی عوارض طبیعی ایران و جهان هم نجات یابند.
لینک روی نقشه گوگل:
http://goo.gl/bmncKa


دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 22:13
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




نمیدونم چرا وقتی ادم
دلش به کسی گرمه
یا حتی به چیزی
این احساس و گرما
تو رفتارش
تو اندیشش
و خیلی چیزای دیگش
تاثیر میذاره
از درون گرم میشه
راه رفتنش تند میشه
کاراش جور میشه
وهدفش براش تقدس پیدا میکنه
اگه هدف حتی مقدس هم نباشه
بازم براش عزیز میشه
مثل تو که برام عزیزی
گرمی قلبمی
نیروی پاهامی
سوی چشمهام
وبلندی صدام رو از تو دارم
تویی که هرچند ازم دوری
وگاه گاهی هستی ونیستی
ولی برام مثل مقدسترین
مقدس دنیایی
تویی که وقتی میخندی
گریه میکنی یا خسته میشی
با اینکه نمیبینمت
ولی احساست میکنم
انگار روحم پیشته
کاش روزی یرسه که
جسم نحیف و خسته من
در کنار تو باشه
A.S
دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 17:10
+4
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

طرف مامان بابای زنش میمیرن . . .


میخواسته دلداریش بده شب میره پیشش دستشو میندازه دور گردن زنش و میگه :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بی پدر و مادر من کیه ؟!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 16:47
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



طرز تهیه خوراک زبان گوساله

مواد لازم :
زبان گوساله جوان 1 عدد
پیاز 1 عدد
سیر 1 حبه
جعفری خرد شده 1 پیمانه
دارچین 1 قطعه
برگ بو 2 الی 3 برگ
تخم گشنیز 1 قاشق چایخوری
هل 2 الی 3 عدد
زنجبیل 1 قطعه كوچك
نمك و زرد چوبه به میزان لازم
رب گوجه فرنگی 1 قاشق غذا خوری

طرز تهیه :
برای تهیه خوراك زبان از زبان گوساله جوان و كم جرب استفاده كنید . معمولاً در انتهای زبان مقدار زیادی چربی وجود دارد كه گاهاً همراه زبان فروخته میشود و بایستی آنرا جدا كنید چون این چربیها از نوع اشباع شده است و خوردن آن برای سلامتی خوب نیست .سطح زبان نیز دارای پرز هایی است كه باید با برس تمیز شسته شود .بعد از اینكه چربی های اضافی زبان را گرفتید آنرا شسته و با پیاز خرد شده ،دارچین ، هل،تخم گشنیز، برگ بو، زنجبیل ، نمك و زردچوبه و اضافه كردن آب روی حرارت بگذارید تا بپزد .بعد از پخته شدن دارچین و زنجبیل و برگ بو را دور بیندازید چون به اندازه كافی گوشت زبان را معطر كرده و نیازی نیست در غذا بماند رب گوجه فرنگی و جعفری خرد شده را به زبان اضافه كنید البته میتوانید با روغن تفت داده و به غذا اصافه كنید ولی چون زبان به قدر كافی چرب است ،اگر جعفری سرخ نشود بهتر است . به این ترتیب یك سس خوشمزه درست میشود .زبان را از ظرف خارج كنید و پوست روی زبان را جدا كنید من پوست روی زبان را زمانیكه میخواستم در دیس بكشم جدا كردم تا سس را جداگانه روی آن بریزم ولی میتوان زبان را بعد از جدا كردن پوست روی آن در سس انداخت تا مزه سس را به خود بگیرد و هنگام كشیدن در دیس زبان را برش داده با هویج و سیب زمینی سرخ شده و گوجه فرنگی و ... تزیین كنید .
6 دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 15:23
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ