یافتن پست: #دور

hadith
hadith
مگسی را كشتم نه به این جرم كه حیوان پلیدی است،بد است و نه چون نسبت سودش به ضرر یك به صد است طفل معصوم ، به دور سر من می چرخید به خیالش قندم، ای دو صد نور به قبرش بارد مگس خوبی بود... من به این جرم كه از یاد تو بیرونم كرد، آن مگس را كشتم... !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 00:34
+4
امیرحسین
امیرحسین
یکی از تفریحات پدر اینه که تو ترافیک دنبال موج این ام‌پی‌تری پخش‌کن‌های رادیویی ماشینهای بغل می‌گرده، اغلب هم تصادفن چیزای خوبی پیدا می‌کنه. این وسط یک تلاش نافرجامی هم هست که ماشین مربوطه رو پیدا کنیم، مثلن میشه از روی مدل ماشین، دور و نزدیک شدن و کم زیاد شدن کیفیت‌صدا یا وضعیت چهره و حالت سرنشین‌ها با سعی و خطا به یک جاهایی رسید. کاش بشه یه دفه هم تغییر مسیر بدیم و یکی دوتا چهارراه دنبالش بریم.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 00:12
+4
ronak
ronak
سنجاب دوربین ندیده !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 23:41
+3
sasan pool
sasan pool
دوستان من می خوام از بچگی هام براتون بگم.بچه که بودم خیلی شر بودم از سه تا مهد کودک من و اخراج کردن.در این دوران دست مستخدم مهد کودک شکستم از بچه ها خوراکی هاشون با زور و کتک می گرفت.سال اول دبستان با مداد نوک تیز زدم توی سر بغل دستیم سرش یک بخیه خورد.سال پنجم دبستان از مدرسه در رفت .توی کوچه هم هیچ کس از دست من آسایش نداشت.مادرم میگه من 30 سال معلم بودم پیر نشدم بزرگ کردن تو من و پیر کرد.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 23:19
+2
gamer
gamer
قاضی به دزده میگه: تو این همه دزدی رو تنهایی انجام میدی؟؟ دزده میگه: ای آقا، مگه توی این دور و زمونه میشه به کسی اعتماد کرد؟
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 23:16
+1
مهسا
مهسا
زیاد نباش...زیاد خوب نباش...زیاد دم دست نباش...زیاد که خوب باشی...زیادی که همیشه باشی...دل آدم ها را می زنی..آدم ها این روزها ، عجیب به خوبی..به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند...زیاد که باشی..زیادی می شوی...زیادی هر چیزی هم آلرژی می دهد...عجیب...دورمی شوند...خیلی عجیب...زیادی می شوی!!!!!{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 21:33
+3
مهسا
مهسا
روزگاریست همه عرض بدن می خواهند همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند دیو هستند ولی مثل پری می پوشند گرگ هایی که لباس پدری می پوشند آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند عشق ها را همه با دور کمر می سنجند خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد عشق هایی که سر پیچ خیابان. برسد {-15-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 18:38
+4
ronak
ronak
تاريخچه تقلب و روشهاي آن: گويند: «تقلب مفهومي‌است بس اساسي» به طوري که شاعر ميگويد: تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبير خردمند را تاريخچه‌ي تقلب از جايي شروع ميشود که حسن کچل براي نخستين بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهيانه‌ي کودکان فلک بخت مکتب بود. ليک حسن از روي گشادي، چشمان چپش را بر روي ورقه‌ي همزاد انداخت تا نکتي بس ارزشمند از ورقه‌ي فوق الذکر، دشت کند. اين بود که اولين تقلب تاريخ بشري زده شد. البته اين تقلب با روش‌هاي فوق العاده ابتدايي (البته در مقابل ترفند‌هاي کنوني) صورت گرفت. بدين ترتيب که حسن با کلي زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالاي ورقه‌ي همزاد رسانيد و خيلي راحت مطالب را دو در فرمود. زان پس تقلب دوران طلايي خود را آغاز کرد. بدين ترتيب که گسترش يافت و مصاديقي متفاوت پيدا کرد. از جمله تقلب‌هاي رايج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زني، تقلب در بازي (که از آن به جر زني تعبير ميشود) را مي‌شود نام برد.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 15:21
+4
ronak
ronak
به اینترنتِ ملّی خوش آمدید برای ثبتِ نام در حوزۀ علمیّه ، عددِ (1) - برای رفتن به عَصرِِ حَجَر و مشاهدۀ کودکیِ آیت اله جنّتی ، عددِ (2) - برای ثبتِ نام در بسیجِ ، عددِ (3) - برای یادگیریِ دوره های کوتاه مُدَّت و فشردۀ ساندیس خوری ، عددِ (4) - و برای مشاهدۀ مناظرِ زیبایی از ساندیس و کیک ، عددِ (5) و برای عنایت نمودن اپراتور، عدد (6) را کلیک نمایید . از انتخابِ شما متشکریم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 15:11
+3
gamer
gamer
قاضی به دزده میگه: تو این همه دزدی رو تنهایی انجام میدی؟؟
دزده میگه: ای آقا، مگه توی این دور و زمونه میشه به کسی اعتماد کرد؟
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 14:41
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ