یافتن پست: #دور

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




در حدود ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی شهرری به سوی ورامین بر بلندای تپه‌ای وسیع در روستای قلعه‌نو بقایای کاخ یا آتشکده‌ای واقع است که به تپه میل مشهور گردیده و آن به سبب دو پایه بزرگ بنا می‌باشد که از دور شبیه به میل است. جهت بنا به صورت شرقی و غربی است. در جبهه شرقی ایوانی با چهار ستون مدور بوده که در حال حاضر پایه‌های دو ستون آن برجاست. بیشتر قسمتهای غربی بنا از میان رفته، در قسمت زیرین مجموعه یک راهروی کم عرض وجود دارد که سراسر طول بنا را طی می‌کند. بقایای معماری تپه معماری میل دارای ساختاری، تشکل از گل، خشت، لاشه سنگ، گچ و از نظر قدمت متعلق به دوره ساسانیان (حدود ۱۸۰۰ سال پیش) است و به آتشکده بهرام گور نیز معروف است.تپه میل که از آن آتشکده بهرام و آتشکده ری نیز نام برده می‌شود از آثار دوره ساسانیان در شهر ری است. گمان می‌رود که این بنا آتشگاه بهرام گور بوده باشد.
نام آن به سبب دو پایه بزرگ بنا می‌باشد که از دور شبیه به میل است.
جهت بنا به صورت شرقی و غربی است. در جبهه شرقی ایوانی با چهار ستون مدور بوده. بخشی از بنای آتشکده ری در زمان حمله اسکندر به ایران خراب شد و تنها قسمتی از بنای چهارطاقی و زیبای این آتشکده به صورت دو میل باقی ماند. بیشتر قسمت‌های غربی بنا از میان رفته، در بخش زیرین مجموعه یک راهروی کم پهنا وجود دارد که سراسر طول بنا را طی می‌کند. بقایای معماری تپه معماری میل دارای ساختاری، تشکل از گل، خشت، لاشه سنگ، گچ و از نظر دیرینگی متعلق به دوره ساسانیان (حدود ۱۸۰۰ سال پیش) است و به آتشکده بهرام گور نیز معروف است.
آنچه از پوشش بنا در زمان حاضر بر جاست، یک جفت قوس هلالی با نقطه بیضی است، در راستای محور اصلی تالار، راهروی کم عرض تونل مانندی سراسر طول تالار را از زیر طی می‌کند که از منتهی الیه غربی، راهروی هم عرض دیگری بر آن عمود می‌شود و ورودی اصلی راهروی زیرین در جبهه شرقی، زیر ایوان اصلی است.
نخستین بار در سال ‪ ۱۹۱۳‬میلادی «ژاک دومورگان» فرانسوی این آتشکده و سازه‌های پیرامون آن را مرمت کرد. این بنا در سال ‪ ۱۹۳۳‬توسط باستان‌شناس آمریکایی به نام اریک اشمیت مورد کاوش و حفاری قرار گرفت و اخیراً دکتر فیروزه شیبانی از ایران کار حفاری آن را پی‌گیری کرده‌است


دیدگاه  •   •   •  1392/09/2 - 18:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اسپید دژ ورامین (قلعه ایرج)
اسپید دژ، دژی باستانی است در شمال ورامین در استان تهران. این دژ بزرگترین دژ خشتی جهان است. ابعاد این قلعه بزرگ خشتی در حدود ۱۴۴۰ در ۱۲۸۰ متر (حدوداً نزدیک 1.5 کیلومتر در 1.5 کیلومتر! = 150 هکتار= 1.5 کیلومتر مربع!) است. امروزه از چهار دروازه آن، تنها دروازه اصلی باقی مانده است. به باور برخی، قلعه ایرج همان دژ وارنا است که در «وندیداد» نام آن آمده‌است.از این قلعه بزرگ تنها حصار آن با چهار دروازه باقی مانده كه این حصار دارای ضخامتی بین ۱۷ تا ۲۲ متر و بیشترین ارتفاع فعلی آن ۱۶ متر است نمای بیرونی حصار در چهار طرف ۱۴۶ برج و نیم دایره ای دارد كه حد فاصل هر دو برج با چهار طاقنما تزئین شده كه این طاقنما در بعضی قسمت ها به صورت دو طبقه است. براساس لایه نگاری كه در داخل قلعه انجام شد مشخص شد تاریخ ساخت این بنا به دوره ساسانی باز می گردد. در این لایه نگاری ها شواهد و مداركی از قبل و بعد از دوره های ساسانی به دست نیامد و بعد از متروك شدن قلعه استفاده از آن نشده است.


دیدگاه  •   •   •  1392/09/2 - 18:29
+4
مدیر سایت
مدیر سایت (مدير ارشد)
درود به تمامی کاربران عزیز بیاتویونی 

طبق آراء کاربران از بین دو شرکت کننده @Nedaa با 10 رای و @behnaz با 9 رای 


برنده اولین دوره مسابقه برترین چهره های بیاتویونی @Nedaa میباشد

اولین چهره برتر ، برنده 200 امتیاز به عنوان جایزه مسابقه 



دور دوم مسابقه روز سه شنبه بین دو کاربری که دارای بیشترین رای هستند صورت خواهد گرفت
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 23:46
+12
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



* رقص لری

کهگیلویه و بویراحمد


در استان کهگیلویه و بویراحمد مردان و زنان پایبند به فرهنگ و اصول قومی و عشایری خود به مانند دیگر بخش های قوم بزرگ لر از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خاصی تبعیت می کنند ، که این نمودهای فرهنگ قومی از ریشه مشترک ، تنومند و دیرین فرهنگ قوم بزرگ لر هستند. یکی از این مقولات رقص و حرکات موزون در نزد لرهای کهگیلویه و بویراحمد است. رقص چوب بازی مردان و نیز رقص دستمال بازی زنان در بین مردمان سرزمین چهارفصل کهگیلویه وبویراحمد متداول است.

* رقص چوب بازی :

چوب بازی مردان که [!] بازی نیز گفته می شود سنبل خشونت ، شور ، هیجان و نیز تند و خشن و پر تحرک است.چوب بازی یا [!] بازی رقصی است جدی و پرتحرک که تقویت روحیه جنگ آوری و آفندی را در خود دارد.بدین سان که یکی از مردان چوب بلندی را که به قطر ۲ تا ۳ سانتیمتر و ارتفاع 1/5 متر و بیشتر از نوع [!] است ، بدست می گیرد و وظیفه اش فرود آوردن [!] یا چوبدستی و زدن ضربه به پای طرف مقابل است. مدافع برآن سعی است تا چوبدستی را با حرکت چوب خود دفع کند و مانع اصابت چوبدستی به پایش شود.د خلال این مدت شهنا زن ﴿سرنا زن﴾،تبیره زن به کارشان ادامه میدهند و با چند بار رفت و برگشت طرفین که هماهنگی با ساز و دهل دارد در فرصتی مناسب چوبدستی کوچکتر که در دست ضارب است ، اشتلم کنان فرود می آید و قبل از فرود آمدن ضربه ، های و هوی و ناورد کردن ضارب به گوش تماشاچیان میرسد.

ضارب وظیفه داردچوب بزرگتر راکه آلت دفاعی است برداردوچوب کوچکتر رابه دست مضروب یاکس دیگری بدهد.درصورت متشخص بودن متهاجم برای رعایت احترام او،یکی ازاطرافیان که اغلب از منسوبان او است چوب دفاع را از او میگیرد.دراین میان هم تعارفات به گونه ای عجولانه رواج دارد.و دور تسلسل ادامه می یابد تا توشمال یا مهتر﴿ ساز و دهل زن ﴾پس از یکی،دو ساعت پایان بازی را اعلام میکنند و آنگاه زنان کار رقص را از سر میگیرند.

* رقص چوپی یا دستمال بازی :

رقص زنان که چوپی گفته میشود بر دو نوع سه پا و پنج پا است،کاملا آرام و ملایم و خالی از نشاط و شور و نمادی از متانت و بردباری و تحمل مشقاتی است که در طول تاریخ بر زنان روا شده است. رقص زنان به گونه گروهی ملبس به لباسهای زینتی در میدان به صورت دایره است که با داشتن دو تکه دستمال رنگی در هر دو دست بصورتی آرام و با نظم کامل انجام می شود . این خود احترام عمیق به زن را به اثبات می رساند و دو گونه رقص نیز دریک زمان انجام نمیپذیرد. در این رقص زنان صفی دایره شکل تشکیل داده و بصورت هماهنگ و منظم دستمال های رنگی را که در دستان خود دارند در هوا می چرخانند،توام با رقص منظم و آهنگین پا.این رقص با همراهی ساز و دهل و سرنا است.


دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 20:37
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هیچ میدانید تخته نرد چگونه و توسط چه کسی ابداع شد و چه فلسفه زیبا و عبرت آموزی در پس آن نهان است؟
تخته نرد توسط بزرگمهر بُختگان، وزیر دانشمند خسرو انوشه روان دادگر ابداع شد و اما داستان پیدایش آن:

در زمان پادشاهی انوشه روان خسرو پسر قباد، پادشاه هند «دیورسام بزرگ» برای سنجش خرد و دانایی ایرانیان و اثبات برتری خود چترنگی (شطرنجی) را که مهره های آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی نفیس به دربارایران فرستاد و «تخت ریتوس» دانا را نیز گماردۀ انجام این کار ساخت. او در نامه ای به پادشاه ایران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند. پس یا روش و شیوۀ آنچه را که به نزد شما فرستاده ایم (چترنگ = شطرنج) بازگویید و یا پس از این ساو و باج برای ما بفرستید».

شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر که داناترین وزیر انوشه روان بود به پا خاست و گفت: «این چترنگ را چون میدان جنگ ساخته اند که دوطرف با مهره های خود با هم می جنگند و هر کدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز میشود.» و رازهای کامل بازی چترنگ و روش چیدن مهره ها را گفت.
شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن «تخت ریتوس» با بزرگمهر به بازی پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیلۀ بازی دیگری را نشان داد و گفت: اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما می شویم و اگر نتوانستید باید باجگذار ما باشید.» دیورسام چهل روز زمان خواست، اما هیچ یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند «وین اردشیر» را چاره گشایی کنند و به این ترتیب شاه هندوستان پذیرفت که باجگذار ایران باشد.


دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 20:08
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نازک‌ترین سد جهان در ایران
طاق شاه عباسی


هیچ سدی در دنیا به‌خودی خود و بدون داشتن ویژگی‌های بی‌مانند در زمره جاذبه‌های گردشگری قرار نمی‌گیرد، اما اگر دست‌ساز، آجری و از همه مهم‌تر وسط یک کویر باشد، برای دیدنش به قول معروف حاجت هیچ استخاره نیست.

سد یا طاق شاه‌عباسی تمامی این ویژگی‌های زیباشناختی را دارد و افزون بر این برخی آن‌را نازک‌ترین سد جهان می‌دانند. این سد در میان کوهستان‌های شرق شهر طبس و در 27کیلومتری این شهر با پیکری آجری که تاجی از سنگ دارد، در مسیر گردشگری روستای خرو قرار گرفته است. این شگفتی معماری با بلندی 60‌متر تا 500سال بلندترین سد در جهان بوده‌است.
طاق شاه عباسی
در گذشته برای سدسازی طاقی روی رودخانه ایجاد نمی‌کردند و مانع حرکت آب نمی‌شدند و ابتدا سازه‌اصلی این کار را که ساختش مدت‌ زیادی طول می‌کشیده، اجرا می‌کردند. پس از اتمام سازه، با تونل کوچک انحرافی، آب را منحرف می‌کردند تا زیر طاق با مصالح محکم مسدود شود. سپس تونل انحرافی، مسدود شده، آب به مسیر اصلی باز می‌گشته و در پشت سد انباشته می‌شده است.
بالای بند نیز در آخرین مرحله مرمت طاق شاه‌عباسی، با قلوه‌سنگ‌هایی ساخته شده که این امر به فرموده شاه‌عباس صورت پذیرفته است.
بومی‌ها به این منطقه تفرجگاه «مرتضی علی (ع)» می‌گویند. چشمه‌ی‌ آب آن، هم‌زمان دو بخش سرد و گرم دارد که به موازات یکدیگر جریان پیدا می‌کنند، یک سمت چشمه سرد و سمت دیگر آن گرم است
طاق شاه عباسی در نزدیکی چشمه مرتضی علی(ع) در دره‌ تنگی قرار گرفته و قدمت این بنا را به دوره‌ی صفوی نسبت می‌دهند و معتقدند که سنگ‌نگاره‌های بزکوهی که روی این طاق حک شده‌اند، نمادی از درخواست فراوانی آب، زایندگی و فراوانی نعمت است. البته عده‌ای هم این بزها را نمادی از فرشتگانی می‌دانند که برای نگهبانی از آب، افزایش و فراوانی نعمت روی دیواره‌های طاق در حالت دعا نقاشی شده‌اند.
طاق شاه عباسی
بومی‌ها به این منطقه تفرجگاه «مرتضی علی (ع)» می‌گویند. چشمه‌ی‌ آب آن، هم‌زمان دو بخش سرد و گرم دارد که به موازات یکدیگر جریان پیدا می‌کنند، یک سمت چشمه سرد و سمت دیگر آن گرم است. می‌گویند علت این‌ است که آب گرم چشمه از دیواره‌ی سمت راست به داخل رودخانه می‌ریزد و همین امر، اختلاف دما در چشمه ایجاد می‌کند که گاهی به 10 درجه هم می‌رسد.
در طول راه، دیواره‌های بلند دره‌مانندی در دو طرف وجود دارند که روی آن‌ها حفره‌های کوچک و بزرگ با نظم خاصی قرار گرفته‌اند. بعضی از این حفره‌ها، چشمه‌های جوشان آب هستند که بزرگ‌ترین‌شان به «حمام مرتضی علی (ع)» معروف است. خیلی‌ها معتقدند دره‌ی باریک این تفرجگاه، شباهت زیادی با «تنگه‌ی واشی» در استان تهران دارد.
طاق شاه عباسی
طاق شاه‌عباسی شاهکار معماری تاریخی در منطقه است که پیشینیان با هدف جلوگیری از هدررفت آب و سیلاب‌های فصلی اقدام به ساخت آن کرده‌‌اند. در کوه‌های نزدیک قلعه قلات طبس که حالت عمودی دارند و بالا رفتن از آنها به هیچ روی امکان ندارد‌، سوراخ‌هایی چهارگوش یا بیشتر راست‌گوشه در بدنه این کوه‌ها دیده می‌شود که با نام خانه گبر به‌گونه‌ای رازآمیز زبانزد مردم شهر طبس است.
با نخستین بررسی‌ها می‌توان دریافت این سوراخ‌ها برای جا‌به‌جاکردن آب از رودخانه به سوی دیگر کوه یا انتقال آب به شهر طبس ایجاد شده‌اند، ولی با ریزش کوه و فروریختن قسمت‌هایی از آنها، به این صورت به چشم می‌آیند. در حقیقت این سوراخ‌ها نوعی کاریز یا قنات بوده‌اند که در گذشته آب رودخانه را به شهر طبس می‌رسانده‌اند.

بخش گردشگری تبیان
برگرفته از: ایسنا، همشهری


دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 20:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من چشمم به دوربین مداربسته های مغازه ها می افته
ناخوداگاه حرکاتم مشکوک میشه !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 16:47
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،

به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد

که هنوزم که هنوز است

چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟

دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،
فقط برد،
زمین مرد
زمین مرد ،
خداوند گواه است،
دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،

برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،

تو کجایی گل نرگس؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است

زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم

مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی

به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.

نکند باز شده ماه محرم

که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

به فدای رخت ای ماه!

بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،

آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه ،
دلم سوخته از آه نفس های غریبت

دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده،
همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی
و سپس رفته به اقلیم رهایی،
به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی
و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی؟
به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،
نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد،
شب من روزن مهتاب ندارد،
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...
تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...
گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری
که هر آن مرثیه را خلق شنیده است
شما دیده ای آن را
و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم،
و خودت نیز مدد کن
که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود
چون تپش موج مصیبات بلند است،
به گستردگی ساحل نیل است،
و این بحر طویل است
وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است
که این روضهء مکشوف لهوف است،
عطش بر لب عطشان لغات است
و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است،
و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،
ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است،
ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است،
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است
و زنی محو تماشاست زبالای بلندی،
الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه
که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»
دلت تاب ندارد
به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی،
قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،
تو کجایی ... تو کجایی..
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 16:45
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شرمنده ام...

که هنوز

از دوری ات نمرده ام...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 15:56
+2
alireza
alireza
اینجا زمین است زمین گرد است!تویی که مرا دور زدی ..... فردا به خودم خواهی رسید. حالو روزت دیدنیست......!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 15:49
+3
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ