یافتن پست: #دور

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گولیکی سوورم پیشکش کردی 
لییت وه ر نه گرتم وتت : گوولی سوور نیشانه ی دوروییه 
وتم : نه لای من نیشانه ی خوشه ویستیه 
له و روژه وه رویشتی و ئیتر لیم ون بووی 
منیش ئه و گوله سوره م له دیوانی شیعره جوانه کانی شیرکو بیکس دانا
تا ته نیا که سی من شیعره جوانه کانی بی 
که خوشه ویستی ئه ناسن و گولی سوور یان خوش ئه وییت .
لای تو نه بیت که خوشه ویستی بووه به دورویی و درو 
گوولی سووری بیکس 
ترجمه : 

گل سرخی را تقدیمت کردم 

از من نگرفتی و گفتی : گل سرخ نشانه دو رویی است .

گفتم : نه پیش من نشانه دوست داشتنه 

از آن روز رفتی ودیگر گمت کردم .

من هم ان گل سرخ زیبا را در دیوان شعرهای زیبای شیرکو بیکس گذاشتم 

تا تنها کس من شعرهای زیبایش باشد 

که عشق را می شناسند و گل سرخ را دوست دارند 

پیش تو نباشد که گل سرخ را نشانه دروغ ودورویی میبینی 

گل سرخ بیکس 

 

بهزاد ساوانا

 

دیدگاه  •   •   •  1392/07/21 - 17:36
+1
بهناز جوجو
بهناز جوجو

ﺩﻟــﺘــﻨــﮕــﯽ . . . ؟ ﺣــﺎﺿــﺮ √ ﻏــــﻢ . . . ؟ ﺣــﺎﺿــﺮ √ ﺩﺭﺩ. . . ؟ ﺣــﺎﺿــﺮ √ ... ﺩﻭﺭﯼ . . . ؟ ﺣــﺎﺿــﺮ √ ﻋــﺸــﻖ . . . ؟ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ، ﻋﺸﻖ . . . ؟

دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 20:44
+4
AmirAli
AmirAli
تو كلاس آيين نامه نشسته بوديم سرهنگه پرسيد كي ميدونه كجا دور زدن ممنوعه؟يكي دستشو بلند كرد و گفت:تو رفاقت:
دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 10:38
+6
xroyal54
xroyal54
در روزگــــــار های قدیــــــم جزیـــــــــــــره ای دور افتاده بود که
همه ی احـــــــساسات در آن زندگـــــــــی می کردند.
شـــــادی، غــــــم، دانــــــش، عــشــــــق و باقی احـــــساسات.
روزی به همه ی آنها اعلام شد که جزیره در حالِ غرق شدن است!!
بـنــــابـــرایـــــن هریــــک شــروع به تعــمـــیر قایــقـهایشان کردند.

امـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا..
اما عشـــق تصمیم گرفت که تا لحظه ی آخـــر در جزیره بماند!
زمانیکه دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود، عشق تصمیم گرفت تا
برای نجــــــــات خــــود از دیـــــــــــــگران کـــمــکـــــ بخواهد.
در همین حال او از ثروت که با کشتی باشکوهش در حال گذشتن از آنجا بود
کــــــــــــمــــــکــــــــــــــــــــ خواســـتـــــــــــ !!

" ثروت، مرا هم با خود می بری؟؟؟!! "
ثروت جواب داد: نه نمی توانم! مقدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست،
که من دیگر جایی برای تو ندارم.
عشق تصمیم گرفت از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد!

" غرور، لطفا به من کمک کن! "
" نمی توانم عشق! تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی! "
پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود کمک خواست!

" غم، لطفا مرا با خود ببر! "
" آه عشق؛ آن قدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم! "
شادی هم از کنار عشق گذشت اما آنچنان غرق در خوشحالی بود که
اصلا متوجه عشق نشد!

ناگهان صدایی شنید:
" بیا اینجا عشق! من تو را با خود می برم! "
صدای یک بزرگتر بود؛

عشق آن قدر خوشحال شد که فراموش کرد اسم ناجی خود را بپرسد!
هنگامی که به خشکی رسیدند، ناجی به راه خود رفت!
عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است،
از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود پرسید:

" چه کسی به من کمک کرد؟؟؟ "
دانش جواب داد: " او زمان بود! "
" زمان؟؟!!! اما چرا به من کمک کرد؟؟؟!! "
دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد:
" چون تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند! "
دیدگاه  •   •   •  1392/07/17 - 20:53
+4
pooriya
pooriya
گاه فاصله ها به  دوری ستارگانند ... اما قلب هایمان به نزدیکی نفس هایمان هستند ....
دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 23:18
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
▬▬▬▬▬▬▬▬
راه که می افتم

قیامت از کف پاهایم بیرون می زند
زنی در گرد و غبارجا میماند

سایه اش را بر میدارم

می پیچم دور گردنم

اینجا در داغ ترین روز ها هم

نه تگرگ اجازه می دهد

به آسمان برگردی

نه زمهریر تعارف میکند ته نشین شوی▬▬▬▬▬▬▬▬
دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 19:37
+1

ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺩﺳﺖﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺟﺰ ﭘﺪﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﺵ



ﮔﺮﻓﺖ.




ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻠﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽﮔﻔﺖ.




ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﺮﺩ....




ﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺨﺎﻃﺮ * ﺗﻮ* ﭘﺎﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻏﺮﻭﺭﺵ.




ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻃﻌﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﺭﻭ ﺣﺲ ﮐﺮﺩ .…




... ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻭﺟﺪﺍﻧﺖ ﻗﺪﺭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ* ﺍﻭﻟﯽ*ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻥ!




ﺍﻭﻥ * ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ* ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ!

 



...ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯﺵ ﻧﮕﺬﺭ (هعیییییییییییییییییییییییییی)


دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 18:32
+4
roya
roya

برای من همین خوبه. که با رویات میشینم...



 تورو از دور می بوسم...



 تورو از دور می بینم...



برای من همین خوبه بگیرم رد دنیات و...



 ببینم هرکجا میرم... ازونجا رد شدم باتو...



http://1.uped.netii.net/images/cfe9c770eb93.jpg


بــي تــو ســردم اســت
و چسبيده ام به لحــافي که سالــهاست گــرمم نــمي کنــد..


دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 15:36
+5
sara
sara
آدمهای دور و بر خود را نمی توانید تغییر دهید ؛

اما آدمهایی که انتخاب می کنید تا دور و برتان باشند را چرا
دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 11:03
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
شک از دوریست

سکوت از تنهایی

لبخند از مهربانی

پیام دادن از دلتنگی
دیدگاه  •   •   •  1392/07/16 - 00:44
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ