reza
گرمي دست هايت چيست كه دستهايم آنها را ميطلبد ؟ در آينه چشمهايم بنگر چه ميبيني؟ آيا ميبيني كه تو را ميبيند؟ صداي طپش قلبم را ميشنوي كه فرياد ميزند دوستت دارم؟ دوست ندارم كه بگويم دوستت دارم. دوست دارم كه بداني دوستت دارم!
payam65
هيچ چيز سخت تر از انتظار نيست ، آن هم انتظار لحظه اي که يک آشنا صدايت کند و به تو بفهماند که دوستت دارد اما هر چقدر که انتظار هم سخت باشد به آن لحظه زيبا مي ارزد ، پس انتظار مي کشم تا آن لحظه زيبا نصيبم شود
payam65
من ميگم چشات قشنگه
تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم چه قدر تو ماهي
تو ميگي اول راهي
من ميگم بمون هميشه
تو ميگي ببين نميشه
من مي گم خيلي غريبم
تو ميگي نده فريبم
من ميگم خوابت رو ديدم
تو ميگي ديگه بريدم
من مي گم هدف وصاله
تو ولي ميگي محاله
من ميگم يه عمره سوختم
تو ميگي قلبم رو دوختم
من ميگم چشمات و وا كن
تو ميگي من و رها كن
من ميگم خيلي ديوونم
تو ميگي آره مي دونم
من ميگم دلم شكسته ست
تو ميگي خوب ميشه خسته ست
من ميگم بشين كنارم
تو ميگي دوستت ندارم
من ميگم بهم نظر كن
تو ولي ميگي سفر كن
من ميگم واسم دعا كن
تو ميگي نذر رضا كن
payam65
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا،
دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…
این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بِکشیاش…
شروع میکنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پابهپایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج میکنی! یک چقدر زیبایی یک با من میمانی؟
بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی…
مهراوه
در دنیایی که خندیدن جرم است، نگاه کردن گناه است، بوسیدن ناپاک است، پس چگونه ثابت کنم دوستت دارم؟؟
payam65
آهای مردایی که فقط ادعا دارین (البته بلانسبت بعضی ها)
این همون چیزیه که همسر شما دلش می خواد بهتون بگه خوب گوش کنید:
آیا می خوای راز خوشحال کردن منو بدونی ؟
لحظه های واقعی رو در من تجربه کن!
این همون چیزیه که مشتاق اونم . این اون چیزی که سعی دارم بهت بگم : یک در آغوش کشیدن ناگهانی بعد از شام . یک بوسه بدون مقدمه . تماس از سرکار فقط برای اینکه بگی « دوستت دارم »
وقتی عصبانی یا آشفته به نظر می رسم معنیش این نیست که به تعطیلات احتیاج دارم یا دچار اختلال هورمونی شده ام . بلکه به این علته که نمی تونم تو رو پیدا کنم . من در میان تاریکی دستم را به سوی تو دراز کرده ام ، اما دستم به تو نمی رسه . من در قلبم تو رو صدا می کنم اما پاسخ تو فقط سکوته . کجا رفتی ؟؟؟؟؟ دلم برات تنگ شده ، نه برای جسم یا حرف زدنت بلکه برای روح ارزشمنت دلتنگم .
اینه اون چیزی که از تو می خوام که منو در جایی که طنین عشق رو در قلبت داری ملاقات کنی . فقط برای یک لحظه احساس کن که چقدر منو دوست داری . دوست داشتنم رو احساس کن تا شکوفا بشی و اون وقت چهره منو در عشق خودت غرق کن .
payam65
و حال رفته ای...بغض بدی در گلویم داره آتیشم میزنه...عاقبت ما آنچه خواهان بودیم میشد...میدانم باکسی رفتی و من فقط باید تنها باشم...آری میگویی من در قلب توام اما حالا قلب تو جای دو نفر را دارد؟
گلوم را بغض و گریه حسابی خسته کرده.
آری آغوش من را حس نکردی و رفتی و حتی خواهانه آغوش من بودی و گفتی به دلت مونده یکبار یک روز یکجایی در آغوش من باشی...
ستاره ها امدند بر بامه خانه ام زیر بغل هایم را میگیرند و شبه دستی میشوند و همش اشک هایم را پاک میکنند...آخه عزیزه من پیش خودت نگفتی که من بمیرم؟؟؟
بقدری خفه هستم در گلویم که دارم به عکست مینگرم و اشک را بی صدا بر صورتم میکشم...هوای دلم را بد سوزاندی مهربانم.
حالا تیغ برمیدارم و شروع میکنم:
1.اولی، فقط برای اینکه یادم نره یک روزی عاشقت بودم عزیزم..یک لحظه عکستو بغل میکنم و بارون و حس میکنم از پنجره و حال اشکامو پاک میکنم از دفترم
2.دومی، فقط برای اینکه خیلی دلتنگتم و دوست داشتم بودی تا برات ترانه بخونم
3.سومی، فقط برای اینکه بتونم غصه هامو برایت بخوانم و از شانه های ظریفت آن خسته گی ها را بردارم.
4.چهارم،فقط برای اینکه خیلی دوستت دارم و خو
payam65
گفتم دوستت دارم ، نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود .
payam65
دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس، . چون یه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازی خورشید، . چون غروب میکنه . دوستت دارم . به اندازی روت که هیچوقت کم نمیشه
گوشهایم را سیلی دنیا کر کرده است دیگر چیزی نمیشنوم
1391/01/11 - 22:45 ( لايک توسط 1 کاربر )