زن همسایه هر روز خوشبختی اش را با صدای النگوهایش نشانم می دهد دوستم با رنگ لب هایش که با هر بوسه کمرنگ تر خواهرم با زیبایی غمگینش که پشت هفت پرده پنهان مانده است حالا چقدر می توانم لای خوشبختی های مختلف دنبال خودم بگردم به سکوتی که لای چین پرده ها مرتب نشته است به مدادی تراشیده، کاغذی سپید به صدای پیر آوازخوانی دوره گرد به چند عاشقانه ی قدیمی بی مجوز و دستمالی که تاب هق هقم را بیاورد.
امروز انتخاب واحد داریم، هر ترم واسه دوستم انتخاب واحد میکنم، الان باهام نیمه قهره زنگیده میگه خودم بلدما فقط ورود به سایتو مشکل دارم بهم بگونام کاربریم کدومشه! به این میگن اعتماد به نفس یه ذره ش اگه تو وجود من بود الان کیت میدلتون بودم!
دوستم داش یکی رو میزد،گفتم به خاطره من نزن گفت خفه بابا،میام چنان میزنم تو رو هم که صدا بز بدی !! از نفوذ و مورد علاقه بودنم در بین دوستام واقعا خوشحال شدم
دوستان این واقعیت داره که فرهنگستان زبان فارسی گفته به جای واژه ی "تبلت" از واژه ی "رایانک مالشی" استفاده کنید ؟؟؟ فك کن ی درصد... فك كن دوستم بیاد بگه : رایانکتو بده دو مین بمالیم