یافتن پست: #دوستم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یواشــــکی دوستم داشته باش !


آدمای دنیـــــــای من


چشـــم دیدن عشــــق رو ندارن !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/4 - 12:16
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سادگی رفـت ؛ نــه اینکه دوستم نداشت !
نـــــــــه ، فهمید خیییییییلی دوستش دارم !
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 21:41
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هےِ لعنتےِ یواشکے دوستمـ داشتہ بــآش

آدم هــآےِ دنیــآے مان

چشمـ دیدنــ عشقمــآن را ندارند !
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 17:29
+3
AmiR
AmiR
الان بچه ۴ساله از باباش gallexy note II میخواد

بعد ما یه فامیل داشتیم اسم بچش رضا بود
تا ۱۲سالگی هرکی میگفت سکوت علامت رضاست من فکر میکردم علامت اونه !!!
@@@@@@@@

نمیدونم چرا از همون ماده ای که تو شامپو بچه استفاده میکنن

که چشمو نمیسوزونه تو شامپوی ماها استفاده نمیکنن؟
آخه چش ما چش سگه !!
@@

دیـروز تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم

استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت:
بچه ها...تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره…
منم گفتم: استاد منظورتون کدوم تهشه…!!؟؟؟
نمیدونم چی شد که اخراجم کرد!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/4 - 18:55
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
هیچ وقت یادم نمیره یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد از کلاس انداخت بیرون. بعدش پشیمون شد گفت آخه بچه‌ها شما چرا اذیت میکنید که مجبور شم بزنمتون.
شما مث بچه‌ای خودم میمونید. حالا برید اون دوستمون رو که زدمش صدا کنید بیاد تو. آقا پسره اومد تو، معلمه بهش گفت چرا آخه اذیت میکنی
چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت. چرا آخه. ها. چرا آخه. یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن ، پسره سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد...
ما هم مونده بودیم بخندیم یا لخت شیم سینه بزنیم ؛ با یه همچین معلمایی بزرگ شدیم :|
دیدگاه  •   •   •  1392/02/28 - 12:16
+3
roya
roya
در CARLO
2 دیدگاه  •   •   •  1392/02/26 - 13:03
+5
peyman
peyman
یادمون نره همیشه خدایی هست که دوستمون داره و لحظه لحظه در کنارمونه

یادمون نره دوستای خوبی داریم که تو بدترین و بهترین شرایط در کنارمون هستند

یادمون نره که در هر شرایطی باید خوب بود....

و یادمون نره مرگ خیلی بهمون نزدیکه , پس انسانیت رو تو زندگیمون از یاد نبریم.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 10:55
+8
محمد
محمد
اومده از خواب بيدارم کرده ميگه خوابي ؟ پـــــ نه پــــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زير پتو قايم شدم نصف شبي
آخرین ویرایش توسط Ghoghnus در [1391/01/17 - 14:47]
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 14:46
+7
دلاویزترین
دو کبوتر در اوج،
بال در بال گذر می کردند.
دو صنوبر در باغ،
سر فراگوش هم آورده به نجوا غزلی می خواندند.
مرغ دریایی، با جفت خود از ساحل دور،
رو نهادند به دروازه نور ...
چمن خاطر من نیز ز جان مایۀ عشق،
در سراپرده دل، غنچه ای می پرورد،
هدیه ای می آورد
برگ هایش کم کم باز شدند!
برگ ها باز شدند:
"... یافتم! یافتم! آن نکته که می خواستمش!
با شکوفاییِ خورشید و گل افشانی لبخند تو، آراستمش!
تار و پودش را از خوبی و مهر،
خوش تر از تافتۀ یاس و سحر بافته ام:
"دوستت دارم" را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام!"

این گل سرخ من است!
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق،
که بری خانه دشمن!
که فشانی بر دوست!
راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم، به خدا،
نور خواهد پاشید،
روح خواهد بخشید.
تو هم، ای خوب من! این نکته به تکرار بگو!
این دلاویزترین شعر جهان را، همه وقت،
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو!
"دوستم داری؟" را از من بسیار بپرس!
"دوستت دارم" را با من بسیار بگو!

(استاد زبر دست شعر نو، فریدون [!])
آخرین ویرایش توسط hajivandian در [1391/01/15 - 23:12]
4 دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 23:11
+4
peyman
peyman
این دفعه اگه داشت بارون میومد از زیرش فرار نکن برو زیر بارون ببین چنتا از دونه های بارون رو


میتونی بگیری اندازه قطره های بارونی که تونستی بگیری دوستم داری اندازه قطراتی که نتونستی


بگیری


دوست دارم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 17:04
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ