یافتن پست: #دیدن

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

گاهی در سرزمین های بی حاصل و لم یزرع ،
گل هایی می رویند که تو نمی توانی مشابه شان را در هیچ کجای دنیا بیابی .
دیدن این گل های بی نظیر و حیرت انگیز ،
خالی از لطف نیست.
بی تردید در سرزمین بی حاصل احساس تو نیز گل های آگاهی و تجربه های باطنی نابی پیدا می شوند. بگرد،
و آن ها را پیدا کن و شکرشان را به جای بیاور
.
به هستی اعتماد کن
و صبور باش.
برخیز! نوبت عاشقی فرا رسیده است .

دیدگاه  •   •   •  1392/06/3 - 23:35
+7
ساناز
ساناز
میدونید چرا پسرا از دخترا خوششون نمیاد???
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.چون چشم دیدن بهتر از خودشونو ندارن
دخترا جیغ دست هورااااااا
Last message received on 13/08 at 7:50 PM
دیدگاه  •   •   •  1392/06/3 - 19:53
+7
saman
saman
روزی شخصی پیش روانپزشکی رفت وگفت اقای دکتر مدت هاست غمگین و دلشکسته ام هیچ چیز مرا شاد نمیکند پزشک لبخند زد وگفت کافی است یک بار برای دیدن نمایش دلقک سیرک به انجا بروی تمام غصه هایت را فراموش می کنی مرد لبخند تلخی زد و گفت اقای دکتر من همان دلقکم واتاق را ترک کرد......
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 17:29
+3
roya
roya
ببار ای باران ، ببار که غم از دلم رفتنی نیست،
اشکهای روی گونه ام دیدنی نیست.
ببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست،
آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیست.
ببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست ،
غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 21:45
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﺮﻡ ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎ ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻭﻧﯿﺰ ﻭ ﺑﺮﺝ ﭘﯿﺰﺍ، ﻓﻘﻂ ﻭ
ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺩﯾﺪﻥ ﺭﻭﯼ ﮔﻞ" ﺣﻤﯿﺪ
ﻣﻌﺼﻮﻣﯽ ﻧﮋﺍﺩ " ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ ﺍﻋﺰﺍﻣﯽ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ
ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺭﺭﺭﺭﺭﺭﻣﻤﻢ
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 18:14
+5
zahra
zahra

شعر من زمزمه ی یه خواهشه
آرزوم دیدن روی ماهشه
میون غربت این فاصله ها
قلب من همیشه چشم به راهشه


دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 17:52
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



.گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی،
بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند!

ژان پل سارتر.



دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 17:47
+4
zahra
zahra

این بود دنیایی که واسه دیدنش به شکم مامان لگد میزدیم ؟


دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 17:27
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سال‌ها یک کمی خاک

که دعایش

دیدن آخرین پله آسمان بود

آرزویش همیشه

پر زدن تا ته کهکشان بود

خاک هر شب دعا کرد

از ته دل خدا را صدا کرد

یک شب آخر دعایش اثر کرد

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

و خدا تکه‌ای خاک برداشت

آسمان را در آن کاشت

خاک را

توی دستان خود ورز داد

روح خود را به او قرض داد

خاک

توی دست خدا نور شد

پر گرفت از زمین دور شد

راستی

من همان خاک خوشبخت

من همان نور هستم

پس چرا گاهی اوقات

این همه از خدا دور هستم

پیش از این

زیر یک سنگ

در گوشه‌ای از زمین

من فقط یک کمی خاک بودم

همین.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 13:08
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
زندگی با همه ی وسعت خویش؛

مسلک ساکت غم خوردن نیست

حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست

اضطراب و هوس و دیدن و نادیدن نیست

زندگی خوردن و خوابیدن نیست؛

زندگی ، جنبش و جاری شدن است

زندگی، کوشش و راهی شدن است؛

از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا میداند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 12:51
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ