یافتن پست: #دیدن

مهسا
مهسا
آﻳﺎ چشم دیدن منو نداریــــد ؟{-39-}

ﺁﻳﺎﺍﺯ مطالبی که قرار میدم ﺭﺍضی ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ؟{-9-}

ﺁﻳﺎ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻳﺪ ؟ . . .{-15-}

ﺳﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﻳﮑﺘﺮﻳﻦ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺑﮑﻮﺑﻴﺪ ! {-12-}

ﻫﻤﻴﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ
{-7-}{-11-}
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 20:02
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو چنان خفقانی هستیم که الان بخاطر دیدن 2 تا بانوی هموطن بدون روسروی توی رسانه ملی از خوشحالی (و البته تعجب) بال در آوردیم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 16:44
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تن تو ظهر تابستونو بیادم میاره
رنگ چشمهای تو بارونو بیادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو بیادم میاره

من نیازم (نمازم)تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه

تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:02
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ "ﯾﺎ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ " ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ:
ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻬﻤﺎﻥ
ﺍﺭﺩﺑﯿﻞ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻠﻨﺪﮐﺮﺩﻥ ﺍﺟﺴﺎﻡ ﺳﻨﮕﯿﻦ
ﺷﯿﺮﺍﺯ: ﻣﻮﻗﻊ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺭﻓﺘﻦ
ﻟﺮﺳﺘﺎﻥ: ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﺮﻣﺰ ﮔﺮﻓﺘﻦ
ﻗﺰﻭﯾﻦ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺴﺘﻦ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ
ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﻣﻮﻗﻊ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﮑﻞ
ﮐﺮﻣﺎﻥ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻥ ﺗﺮﯾﺎﮎ
ﺭﺷﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﮐﻤﺪ
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 16:35
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ایراد بنی اسراییلی چیست ؟؟؟


در زمانهای دور قومی زندگی میکردند ...


که فوق العاده بهانه گیر بودند ...


و منتظر فرصتی بودند که با اشتباه کوچکی


دنیا را بر سر شخص خاطی خراب کنند !


نه خوبی هایش را میدیدند و نه حسن هایش را !


این قوم بنی اسرائیل بودند !!!


♦♦♦ افشین احسن ♦♦♦
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 17:03
+4
saman
saman
رو دلم پا میذارم واسه از تو بریدن

واسه جدایی از تو و به ازادی رسیدن

دیگه شایسته نیستی واسه قلب صمیمیم

من که ازت گذشتم تو تنهایی نشستم

گاهی تنهایی خوبه واسه مرهم زخمها

دیگه این دل زخمیم نمیشه رام حرفات

میگی پشیمونی و بازم با دیگرونی

میگی میری از اینجا دلمو میسوزونی

اره لیاقت تو همون کسایی هستن

که قلبتو دزدیدن بعدم زدن و شکستن

شدی مثل پارادوکس دوستم داری یا نداری؟

خودتم نمیدونی میخوای بری یا بمونی

تو دنیای کوچیکت جای چشمای من نیست

میرم با دل تنهام خودت خواستی یادت نیست؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 16:24
+5
saman
saman
در CARLO
رو دلم پا میذارم واسه از تو بریدن

واسه جدایی از تو و به ازادی رسیدن

دیگه شایسته نیستی واسه قلب صمیمیم

من که ازت گذشتم تو تنهایی نشستم

گاهی تنهایی خوبه واسه مرهم زخمها

دیگه این دل زخمیم نمیشه رام حرفات

میگی پشیمونی و بازم با دیگرونی

میگی میری از اینجا دلمو میسوزونی

اره لیاقت تو همون کسایی هستن

که قلبتو دزدیدن بعدم زدن و شکستن

شدی مثل پارادوکس دوستم داری یا نداری؟

خودتم نمیدونی میخوای بری یا بمونی

تو دنیای کوچیکت جای چشمای من نیست

میرم با دل تنهام خودت خواستی یادت نیست؟
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/9 - 13:58]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 13:57
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
طناب را به گردنم انداختند . گفتند : آخرین آرزویت ؟ . . . . .گفتم : دیدن عشقم ! گفتند : خسته است ، تا صبح برایت طناب بافت {-16-}{-60-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/7 - 15:39
+6
Ashkan ZEON
Ashkan ZEON
من شدیدن دنبال عمه ی استاد بانک اطلاعاتیم هرکی هر اطلاعاتی داشت بگه مژدگونی دریافت کنه
4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 23:29
+2
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
نميگم خيلي زيباست و باز نشر كن
اول بخون بعد قضاوت كن

: از یک عاشق شکست خورده پرسیدم


بزرگ ترین اشتباه؟


گفت عاشق شدن


گفتم بزرگ ترین شکست؟



گفت شکست عشق


گفتم بزرگترین درد؟



گفت از چشم معشوق افتادن


گفتم بزرگترین غصه؟



گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن


گفتم بزرگترین ماتم؟


گفت در عزای معشوق نشستن


گفتم قشنگ ترین عشق؟


گفت شیرین و فرهاد


گفتم زیبا ترین لحظه؟



گفت در کنار معشوق بودن


گفتم بزرگترین رویا؟



گفت به معشوق رسیدن


پرسیدم بزرگترین ارزوت؟


اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت:



)) مرگ))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 16:57
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ