یافتن پست: #دیگری

عسل ایرانی
عسل ایرانی
با تو که بخوابم فرشته ام با دیگری که بخوابم فاحشه ای بیش نیستم
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 18:55
+6
محمد حسین هذبی
محمد حسین هذبی
مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می‌خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود. وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می‌کنی؟ دختر گفت: می‌خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لب...خندی زد و گفت: با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می‌خرم تا آن را به مادرت بدهی. وقتی از گل فروشی خارج می‌شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت: می‌خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت: نه، تا قبر مادرم راهی نیست! مرد دیگرنمی‌توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد! شکسپیر می‌گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می‌آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 15:20
+9
Pedram
Pedram
فقط بخاطر مردم تغییر نکن، این جماعت هر روز تورا جور دیگری می خواهند ...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 09:50
+2
amir ali
amir ali
هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص میدهد... بکرند... نابند... احساساتشان دست نخورده است.. لمس نشده اند، ...... باور نکرده اند، تحقیر نشده اند.. آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! پاک اند ! روزی که قرار می شود کنار گوش کودکی لالایی بخوانند ، شرمشان از نام " مادر " نمی شود ! و زیر آغوش همسرشان ، چشمانشان را نخواهند بست که با رویای دیگری سر کنند....!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 22:24
+5
رضا
رضا
دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را شب همه شب انتظار صبح رویی می‌رود ..................
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 20:04
+2
-1
رضا
رضا
تنها غمگین نشسته با ماه در خلوت ساکت شبانگاه اشکی به رخم دوید ناگاه روی تو شکفت در سرشکم دیدم که هنوز عاشقم آه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 19:49
+2
-1
silk
silk
@smrnboy من به دو چیز عشق میورزم ، یکی تو و دیگری وجود تو ، به دو چیز اعتقاد دارم ، یکی خدا و دیگری تو ، من در این دنیا دو چیز میخوام ، یکی تو و دیگری خوشبختی تو .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 12:59
+2
ronak
ronak
آخ عشقم... چه زیبا اجرا میکنی… خط به خطه تمام گفته هایم را… خواسته هایم را… منتها برای دیگری...!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 22:34
+2
رضا
رضا
گذر عمر طی شد این عمر تو دانی به چه سان ؟ پوچ و بس تند چنان باد دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم فکری.............
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 12:41
+3
ܓ✿جُوجه فِنچِ مُتِفکِرܓ✿
ܓ✿جُوجه فِنچِ مُتِفکِرܓ✿
من یک دختـــــــر ایــــرانـــیـــــم بــــــــدان "حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای" دیگری برود .. تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد .. روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته .. ارزان نمی فروشمش .. دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد .. بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش.....
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:24
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ