یافتن پست: #راه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﻲ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻫﻤﺴﺮﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﻔﺖ : “یا ﻣﻦ ﻳﺎ ته دیگ سیب زمینی !!!” ﻭ ﭼﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻱ ﺳﺨﺘﻲ ﺳﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﺟﺪﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ D:
دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 20:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز گوشی بابام رو بدون این که بفهمه برداشتم و اسمم رو از “اسم خودم” به ” ۲۰۰۰۹۰۲۲ ” تغییر دادم. بعد با گوشی خودم این پیامک رو براش فرستادم: ” مشترک گرامی، ضمن عرض تبریک ، به عرض میرساند شما در قرعه کشی همراه اول به مناسبت طرح پاییزی همرا اول، برنده یک دستگاه خودروی mazda 3 شده اید. ضمن عرض تبریک لطفا جهت دریافت جایزه عدد (یه عدد ده رقمی) را به همین شماره بفرستید. "هیچکس تنها نیست. همراه اول ” بنده خدا از ظهر تا حالا بالای بیست بار اون کد(عدد ده رقمی) رو داره برام میفرسته و من هر دفعه بهش جواب میدم: …” مشترک گرامی کد ارسالی شما صحیح نمیباشد.لطفا مجددا ارسال فرمائید” الان اسمس داده : برو گمشو همراه اول منم اسمس دادم: مشترک گرامی حالا که فحش میدهید مزدا که سهل است پیکان هم بهتون نمیدیم ...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 11:41
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی سخته…
به خاطر کسی که دوسش داری…
همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!
بعد بفهمی…
خودت تو لیستی بودی که…!
اون به خاطر یکی دیگه…
خطت زده..!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 10:00
+4
melika
melika
کامپیوتر رو روشن میکنی؛ صبر میکنی ویندوز بالا بیاد
یه قلوب از چاییتو میخوری
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر
میری تو درایو g

یه سیگار روشن می کنی
میری تو مای پیکچر
یه پک سنگین
دنبال یه فایل قدیمی می گردی
یه پک سنگین دیگه
پیداش می کنی
بازش می کنی
یه پک دیگه
عکسا رو نگاه می کنی
یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن
میرسی به یه عکس . . .
این عکس یه اشکالی داره

یه پکــ سنگین . .
نه دو تا پکــ سنگیـــن
نمی خوای قبول کنی
جای یکی تو زندگیت خالیه
"دقیقا همونی که توی عکس خودشو چسبونده بهت"

محو عکسی
کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه
به خودت میای
سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی
کامپوتر رو خاموش می کنی
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی و زیر لب میگی:
.
.
.
عجب تی شرتی بود حیف که گمش کردم
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 09:30
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْكُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى كه به گرفتاری‌ها اسیر بود و كشته اشكِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّكَ وَابْنُ وَلِیِّكَ

خدایا من به راستى گواهى دهم كه آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود

وَ صَفِیُّكَ وَابْنُ صَفِیِّكَ الْفاَّئِزُ بِكَرامَتِكَ

و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود كه كامیاب شد به بزرگداشت تو

اَكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

گرامیش كردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاكزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یكى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یكى از كسانى كه از حق دفاع كردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى كه حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى كسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى كرد و جان خود را در راه تو داد

لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى

وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى

و چنان شد كه همدست شدند بر علیه آن حضرت كسانى كه دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره (كامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندك ،

و بى مقدار و بزرگى كردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون كردند،

وَاَسْخَطَكَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّكَ وَ اَطاعَ

و تو و پیامبرت را به خشم آوردند و پیروى كردند

مِنْ عِبادِكَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ

از میان بندگانت آنانى را كه اهل دو دستگى و نفاق بودند و كسانى را كه بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌كشیدند.

الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیكَ صابِراً مُحْتَسِباً

و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (كه چنان دید) با شكیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد كرد

حَتّى سُفِكَ فى طاعَتِكَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ

تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شكسته شد.

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً

خدایا آنان را لعنت كن به لعنتى وبال دار و عذابشان كن به عذابى دردناك

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء

اَشْهَدُ اَنَّكَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً

گواهى دهم كه به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌‌دار اویى سعادتمند زیستى

وَ مَضَیْتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَكَ

و ستوده از دنیا رفتى و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم كه خدا به راستى وفا كند بدان وعده‌اى كه به تو داده،

وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ

و به هلاكت رساند هر كه را كه دست از یاریت برداشت و عذاب كند كسى كه تو را كشت و گواهی دهم كه تو به خوبى وفا كردى به عهد خدا،

وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَكَ،

و جهاد كردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت كند كسى كه تو را كشت

وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِیَتْ بِهِ

و خدا لعنت كند كسى كه به تو ستم كرد و خدا لعنت كند مردمى كه شنیدند جریان كشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند،

اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُكَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.

خدایا من تو را گواه مى‌گیرم كه من دوست دارم هر كه او را دوست دارد و دشمنم با هر كه او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا.

اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،

گواهى دهم كه تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هایى پاكیزه

لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،

كه آلوده‌ات نكرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نكرد از لباس‌هاى چركینش

وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْكانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،

و گواهى دهم كه به راستى تو از پایه‌هاى دین و ستون‌هاى محكم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی

وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ،

و گواهى دهم كه تو به راستى پیشواى نیكوكار با تقوا و پسندیده و پاكیزه و راهنماى راه یافته‌اى

وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى

و گواهى دهم كه همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌هاى هدایت

وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ

و رشته‌هاى محكم (حق و فضیلت) و حجت‌هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم كه من به شما ایمان دارم

وَ بِاِیابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ،

و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب كردارم و دلم تسلیم دل شما است

وَ اَمْرى لاَِمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ،

و كارم پیرو كار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن كه خدا در ظهورتان اجازه دهد

فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْكُمْ وَ على اَرْواحِكُمْ،

پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهاى خدا بر شما و بر روان‌هاى شما

وَ اَجْسادِكُمْ وَ شاهِدِكُمْ وَ غاَّئِبِكُمْ وَ ظاهِرِكُمْ وَ باطِنِكُمْ.

و پیكرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشكارتان و نهانتان.

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 09:16
+2
melika
melika
اعترافه یکی از بچه ها
اعتراف میکنم راهنمایی که بودم به شدت جو گیر بودم، همسایگیمون یه خانومه بود که تازه از شوهرش طلاق گرفته بود، شوهره هم هر روز میومد و جلو در خونش سر و صدا راه مینداخت، خیلی دلم واسه خانومه میسوخت، یه روز که طرف اومده بود عربده کشی تصمیم گرفتم که برم و جلوش در بیام، رفتم تو کوچه و گفتم آهای چیکارش داری؟ یارو نه نگاه بم انداخت و یه پوزخندی زد و به کارش ادمه داد ، منم سه پیچش شدم ، وقتی دید من بیخیالش نمیشم گفت اصلا تو چیکارشی؟ منم جوگیر، گفتم لعنتی زنمه
دیدگاه  •   •   •  1392/10/1 - 20:34
+6
محمد
محمد
یــکــی از لــذتــایــی کــه نــبــود ...
بـــرم خــواســتــگــاریـــش ... بــعـــد از بــحــث و ایــن حــرفــا ....
صــداش بــزنــن بـــگــن حــنــان ... چــایـــی دخــتـــرم ....
مـــنـــم هــمــیــنــطــور قــلــبــم تـــنــد تــنــد بــزنــه ....
بــرســه بــا ســیــنــی چــایــی .... مــن ســرم پــایــیــن بــاشــه هـمـیـنطوری......
از جــلــوم رد بــشــه کــه چــایــی رو بــه پــدر مــادرم تــعـارف کــنـه
تــو زاویــه دیــد مــن فــقــط جــورابــای ســفــیــدشــه ....
بــعــد یــه دفــه جــورابــا جــلــوی مــن ایــسـتـادن ....
بــا صــدای بــفــرمــایــیــنــش ســرمـو آروم آروم بــلــنــد کــنــم ...
نــیــگــاش کــنــم ...
بـــازمــــ نــــیـــگــاش کــنــم ....
بــــازم بـــیــشــتـــر نــیــگــاش کــنــم .....
بــگــه بــفــرمــایــیــن .... مــنــم دســتــ بــبــرم تـــو ســیــنــیـــو بــر دارم
اونــم بــا یــه لــبــخــنــد کــوشــولــو رد شــه ...
بــعــد بــبــیــنــم هــمــه دارن هــر هــر مــیــخــنــدن ....
یــه نــیــگــاهـی بــه خــودم بــنـدازم ....
( خــدایــا چــی شــده ... سـاعــتــ ( چـک ) زیــپ شـلـوار ( چـک )
پـیـراهـن ( چـک ) دمـاغ ( چـک ) جـوراب ( چـک ) )
یــه دفــه چــشــمم بــیــوفــتــه بــه چــایــی تــو دســتـــم کــه
ای وای .....
ســوتــی رو دادم رفـــتــــ ....
جــای چــایـــی قــنــدونــو گــذاشــتــم تــو زیــر اسـتـکـان و بـرداشـتــم
دیدگاه  •   •   •  1392/09/29 - 17:16
+6
محمد
محمد
بزرگـــــراه هــــای مهنــــدسی ســاز
مـــا را بـــه هــــم نمـــیرسانند
عـــشـــق بـــا قـــوانین بیگانــــه اســـت
از بیـــراهه ها بیــــا
بــــرای دیـــدن کســـی
کـــه عمـــریست دوســـتت دارد!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/29 - 17:14
+3
محمد
محمد
مرسی که هستی و هستی را رنگ می آمیزی
هیچ چیز از تو نمی خواهم
فقط باش ، فقط بخند ، فقط راه برو …
نه !!! راه نرو …
میترسم پلک بزنم و دیگر نباشی !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/29 - 00:33
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یکی از نشانه های فرهنگی در مناطق مختلف جهان و ایران لباسهای محلی است. این لباسها با توجه به آب و هوای مناطق از تنوع رنگ و شکل برخوردار بوده و از گذشته های دور دارای پوشش کامل بوده اند.
لباس محلـی گیـلان میـراث جهـانـی ایرانیان با زیبایی که از روح نیاکان این خاک در آن به امانت مانده اسـت باید به عنوان یک هویت ملی حفظ شود.
زنان روزگاران کهـن گیـلان بـا لـطافـت روحشان بهشت چشم را به تار و پـود پـارچـه رسوخ دادند و رنگ در رنگ در هم تنیدنـد و با عشقی به پهنای طبیعت زیبای گیلان پوششی تهیه کردند، رنگین و پرنشانه.
آنها سینه به سینه آموختند، طرح زدنـد، به تن کردند، گوشه گوشه بقچه های جهیزیه را با آن زینت کردند و نسـل بـه نسـل بـه یکدیگر “رنگ” هدیه کردند.
طرح لباس محلی زنان گیلان قدمتـی بیـش از چهار هزار ساله دارد
هم اکنون باید برای دیدن شلیته های پرچین و بلند لباس زن گیلان باید کیلومترهـا دشـت را پیمود تا شاید زنی را ببینی که با طره‌ های خاکستری مو لباسی محلی به تن کرده و خاطره ای از گذشته باشد که به گفته محققان این طرح لباس قدمتـی بیـش از چهار هزار سال دارد.
روسری و سربند (لچک) پیراهن یا جمه، جلیقه کت، الجاقبا، دامن، شلیته، شلوار و چادر کمر از بخشهای اصلی لباس محلی زنان گیلان است.
“الجاقبا” پوشش دوخته شده ای از مـخمـل یـا پارچه چادر شـب اسـت کـه پـوشـش زنـان در کوهستانهای شرقی و قاسم آباد بوده است.
“شلیته” یا کوتاه تومان (تـنبـان) دامنـی کوتاه و پرچین است که به آن “گرد تومان” نیز می گویند، دامن، دراز تومان (تنبان) واژه ایسـت که برای دامن بلند چین دار در مرکز و شرق گیلان استفاده می شود درغرب گیلان تالشیها آن را “شلار” می گویند.




دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 18:26
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ