یافتن پست: #رفته

M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چن روز پیش با موتور رفته بودم یه جعبه بیسکوئیت بخرم<img src=" />. جعبه رو گذاشتم روی باک موتور و با دو تا پام اونو گرفتم که نیوفته.<img src=" /><img src=" /> داشتم میرفتم که همسایمونو دیدم. از دور سلام کرد{-74-}. منم دستمو بلند کردمو جواب دادم{-79-}{-79-} و با دست اشاره به جعبه بیسکوئیتی که لای پام بود کردمو گفتم: بفرمائید<img src=" /><img src=" /><img src=" />. یهو اخماش رفت تو هم<img src=" /><img src=" /> بنده خدا جعبه رو ندید...<img src=" />از فرداش دیگه جواب سلاممونم نداد.<img src=" /><img src=" />من موندم چجوری بش بگم که بابا منظور من بیسکوئیت بود نه چیز دیگه ای<img src=" /><img src=" />
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 16:27
+8
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
امسال منو دختر خالم رفته بودیم واسه عید لباس بخریم{-101-}{-102-}....رفتیم تو یه بوتیک...یه شلوارو انتخاب کردم <img src=" />...رفتم تو اتاق پرو پوشیدم و ازش خوشم اومد<img src=" />...داشتم میرفتم سمت فروشنده که بگم آقا همینو برمیدارم...یهو دیدم دختر خالم با سرعت دستشو گذاشت رو شونم و منو کشید<img src=" /><img src=" /><img src=" />گفتم:چته بابا؟!گفت:پایینو نگاه کن..آقا ما هم نمیدونستیم بریم سمت فروشنده یا اتاق پرو<img src=" /><img src=" />...هم شلوار خودم هم شلواری که می‌خواستم بخرم دستم گرفته بودم بدون شلوار اومده بودم از اتاق پرو بیرون<img src=" /><img src=" /><img src=" />
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 16:23
+7
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

بچه که بودم،عشق این بودم که توی مراسم عزاداری سینه بزنم،مخصوصا اینایی که چراغارو خاموش میکردن ملت لخت میکردن سینه میزدن،<img src=" /><img src=" />بعد یبار رفتیم یه مراسم،شروع کردیم به سینه زدن.یهو برقا خاموش شد،منم خوشحال لخت کردم،شروع کردم وحشیانه به قصد کشت سینه زدن!{-80-}۳۰ ثانیه گذشت دیدم باز روشن شد! نگو برقا رفته بوده! <img src=" /><img src=" />ملت با تعجب داشتن منو نگاه میکردن<img src=" /><img src=" />منم به سرعت لباسمو تنم کردم،بعد هنوزم داشتن نگاه میکردن! دیدم لباسمو چپه پوشیدم،مجبور شدم یه بار دیگه دربیارم درست بپوشم!<img src=" /><img src=" />


دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 16:19
+4
korosh
korosh
X

حبت های جالب خانم بازیگری که گزارشگر شد! / پرسپولیس قهرمان می شود


علی دایی برای من اسطوره بوده و هست. اگر هم نتواند قهرمان شود من از چشم دایی نمی بینم. شاید بخاطر مسائل مدیریتی مانند سال های پیش شرایط تیم بهم بریزد. ما بخاطر غیرت پرسپولیس دوستش داریم و احساس غرور می کنیم.


بهنوش بختیاری بازیگر توانمند سینما و تلویزیون باز هم یک کار خاص کرد تا باعث تعجب همگان شود. این خانم خوش اخلاق و بی ریای سینما همیشه از کارهای متفاوت استقبال می کند و این بار هم گزارشگری فوتبال را به کارنامه هنری اش اضافه کرد. بعد از حضور در مسابقه رالی ایرانی او بازی در فیلم «گاهی تلخ، گاهی شیرین» را پذیرفت و جالب اینکه برای اولین بار بهنوش خانم طناز را در نقشی درام می بینید که این فیلم در جشنواره فجر اکران خواهد شد. او در حال حاضر تصمیم گرفته توانایی های خود را در شرایط خاص و نقش های متفاوت نشان دهد و به همین دلیل باز هم پیشتاز بود. بختیاری گزارشگری بازی های فوتبال کامپیوتری را قبول کرد. به امید اینکه روزی بتواند مسابقات فوتبال را گزارش کند. او یک پرسپولیسی دو آتشه هم است. که فوتبال را با نگاه کارشناسانه می بیند.  گفتگوی بهنوش بختیاری با جام نیوز را در ادامه می خوانید:
 
 * باز هم بهنوش بختیاری یک کار خاص انجام داد.

- بله، من همیشه دنبال کارهایی بودم که با یک کار معمولی فرق داشته باشد. کارهای متفاوت برای من جذابیت زیادی داشته.
 
* چطور شد که این کار را قبول کردید؟

- یک شرکت این پیشنهاد را به من داد. این بازی های کامپیوتری برای نوجوانان ساخته شده و از من خواسته شد که این بازی ها را گزارش کنم. کار جالبی از آب درآمده، بخاطر علاقه زیادی که به فوتبال و حواشی آن دارم این کار را قبول کردم.


* از کدامیک از گزارشگران الگوبرداری کردید؟ به عنوان مثال گزارش های فردوسی پور، مزدک میرزایی یا خیابانی در ذهن تان بود؟

- من اصلا قابل مقایسه با آقایان فردوسی پور، خیابانی و میرزایی نیستم. من با صدای زنانه گزارش کردم و اگر می خواستم لحن مردانه گزارش کنم کار بدی از آب درمی آمد. ولی برای گزارش هیجان زیادی داشتم و از اصطلاحات فوتبال استفاده کردم. مثلا در این گزارش ها گفتم، این بازیکن چقدر شل بازی می کند یا این صحنه خطا بود.


* این کار سخت نبود؟

- در این کار متوجه شدم که فوتبال چقدر مهندسی می خواهد و از لحاظ بازی، چقدر تکنیکی است. فوتبال مثل زندگی واقعی است و هم هیجان دارد و هم اعتدال می خواهد. به نظر من یک بازیکن خوب باید روان شناس باشد چون فوتبال هوش زیادی می خواهد. بازیکنی که گل می زند هوش ما فوق بشری دارد!
 
* واقعا اینطور فکر می کنید؟

- بله، خیلی سخت است که در چند ثانیه یک بازیکن زمین را تقسیم کند، فاصله با دروازه بان و زاویه زدن توپ به داخل دروازه را بسنجد. کار فوتبالیست ها خیلی سخت است و هر چقدر پول می گیرند حقشان است!
 
* مخالف دادن این پول ها به فوتبالیست ها نیستید؟

- نه، نوش جانشان! واقعا فوتبال بازی کردن سخت است، به نظر من باید برای علی دایی احترام زیادی قائل شویم. او نابغه است و آقای گل جهان شدن کار راحتی نیست.
 

* برای انجام این کار با چه کسانی مشورت کردید؟

- از کسی مشورت نگرفتم ولی یک کتاب درخصوص فوتبال خواندم و چند فوتبال هم دیدم. اصطلاحات و اسامی فوتبالیست ها را هم می دانستم.
 
* گزارشگری سخت تر است یا بازیگری؟

- این کار انرژی بیشتری ازکار تصویر از من گرفت و واقعا خسته شدم. از بازیگری سخت تر بود. در 10 روز این کار را انجام دادم که زمان فشرده ای بود. من ساعت 10، 11 شب بعد از کار فیلمبرداری به استودیو می رفتم و باید با هیجان زیادی گزارش می کردم. تازه فهمیدم آقای فردوسی پور چقدر کارش سخت است و واقعا انرژی زیادی برای گزارشگری صرف می کند.
 

* دوست دارید فوتبال پخش مستقیم را گزارش کنید؟

- خیلی دوست دارم. همیشه به عنوان یک خانم دوست داشتم این کار را بکنم و توانایی هایم را ثابت کنم. من خیلی دوست دارم به استادیوم بروم اما نمی شود. رفت!


*درخواستت چیست؟

حالا که تیم ملی به جام جهانی رفته امیدوارم اقداماتی انجام شود تا زمینه برای حضور بانوان در ورزشگاه ها را فراهم کنند. باید نگاه ها عوض شود و به خواسته های جوانان تغییراتی بدهند. البته قانون و ضوابط هم باید رعایت شود. باید در صورتی این کار را بکنند که به خانم ها لطمه نخورد و از لحاظ شخصیتی اشکالی وارد نشود.
 

* به همین خاطر گزارشگری را قبول کردید تا ثابت کنید زنان هم می توانند؟

- فوتبال یک نماد است و زنان هم به این رشته علاقه دارند. زن جدی گرفته نمی شوند در حالیکه خانم ها مسئولیت پذیرتر هستند. بله، بخاطر این محدودیت ها همیشه خواستیم خودمان را ثابت کنیم و به همین خاطر این کار برای ما لذت بخش بود.
 

* بعد از صعود تیم ملی به جام جهانی کجا بودید؟

- من سر فیلمبرداری بودم اما با بقیه بچه ها کار را تعطیل کردیم و گفتیم. فوتبال واجب تر است! حتی تهدید کردیم که کار نمی کنیم! بعد از اینکه تیم ملی توانسته کره را شکست دهد، صحنه فیلمبرداری را ترک کردم و همراه همسرم به خیابان رفتم و در شادی مردم شریک بودم.
 

* پرسپولیسی هم که هستید؟

- بله، پرسپولیس تیم مورد علاقه من است و همیشه دلم می خواهد بهترین جایگاه را داشته باشد.
 

* اما پرسپولیس در این چند سال خوب کار نکرده؟

- من از آن طرفدارانی نیستم که وقتی تیمم ضعف داشت بگویم طرفداری و حمایت تعطیل است. من همیشه پایه پرسپولیس هستم و دوستش دارم حتی در بدترین شرایط! حالا شانسش یاری نکرده و یک سری مسائل بوجود آمده که پرسپولیس نتوانسته خوب کار کند. اما امسال می تواند موفق باشد.
 

* به نظرتان پرسپولیس امسال می تواند با دایی موفق شود؟

- علی دایی برای من اسطوره بوده و هست. اگر هم نتواند قهرمان شود من از چشم دایی نمی بینم. شاید بخاطر مسائل مدیریتی مانند سال های پیش شرایط تیم بهم بریزد. ما بخاطر غیرت پرسپولیس دوستش داریم و احساس غرور می کنیم.

* در جریان یارگیری های پرسپولیس هستید؟

- در جریان جزئیات نیستم اما شنیدم بازیکنان خوبی گرفته است. امسال پرسپولیسی ها زیاد سر و صدا نکردند.
 

* ولی باشگاه های دیگر مثل سپاهان بازیکنان ستاره گرفتند؟

- خب این باشگاه پولدار است. اما پرسپولیس با همین بازیکنان موفق می شود. باشگاه های دیگر ستاره ها را گرفتند اما پرسپولیس ستاره می سازد. لیگ امسال خیلی جذاب می شود چون سپاهان، استقلال و تراکتور خوب یارگیری کردند. در جریان مسابقات خیلی چیزها ثابت می شود چون جمع و جور کردن یک تیم پرستاره خیلی سخت است و شاید حاشیه ساز شود.

* از جدایی کریمی ناراحت شدید؟

- خیلی ناراحت شدم و دوست داشتم در پرسپولیس بماند. اما خودش تصمیم گرفت بنابه شرایط پیش آمده به تراکتور برود.
 

* فکر می کنید، او در تراکتور موفق شود؟

- صددرصد. کریمی هرجا باشد موفق می شود. من حس خوبی به تراکتور دارم وبه خاطر مردم تبریز به این تیم علاقمند هستم. امیدوارم تراکتور بتواند فصل آینده در آسیا خوب کار کند.
 

* با این حساب دوست دارید در اولین بازی لیگ پرسپولیس پیروز شود یا تراکتور؟

- دوست دارم پرسپولیس ببرد ولی علی کریمی گل بزند!
 

* مسابقات والیبال را هم دیدید؟

- بله و خیلی هم لذت بردم. تا جایی که می توانستم پیام تبریک برای والیبالیست ها گذاشتم و سعی کردم از آنها تشکر کنم. واقعا همه به وجد آمده بودند.


* به نظر شما درست است که فوتبالیست های ما در تیم های اماراتی بازی کنند؟

- ما که اینقدر ترانه می خوانیم و از غیرت و تعصب حرف می زنیم نباید این اتفاق ها را ببینیم، همین!
 

* تیم ملی می تواند در جام جهانی نتایج خوبی بگیرد؟

- صددرصد! امسال فقط برای خودنمایی به جام جهانی نمی رویم! تیم ملی در برزیل موفق می شود و احساس غرور و افتخار به ملت ایران برمی گردد. ما باید از غرور ملی مان دفاع کنیم ما ایرانی ها دعا می کنیم و دعا انرژی مثبتی را به تیم ملی منتقل می کند. با کی روش موفق می شویم و امیدوارم کدورت ها در تیم ملی را کنار بگذارند.
 

* پرسپولیس امسال قهرمان می شود؟

- دوست دارم اول شود اما نمی دانم در جریان مسابقات چه اتفاقی می افتد. پرسپولیس با دایی موفق می شود. بقیه تیم ها هرچقدر می خواهند پول خرج کنند آخرش پرسپولیس قهرمان می شود! حتی اگر پرسپولیس آخر جدول هم شود باز از این تیم حمایت می کنم و کری می خوانم!
 

* اگر حرفی باقی مانده بفرمایید.

- فقط دوست دارم بنویسید اگر دوست می خواهید اهلی اش کنید!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 15:37
+5
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ. . .
ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﺷﻮﻥ ﻓﺎﺑﺮﯾﮏ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻪ
با ﻣـﺮﺍﻡ و لوطی هستن
ﭼﺸﻤﺸﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻮﯼ ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺁﺑﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ
ﭘُــــﺰ ﻧﻤﯿـــــــﺪﻥ
ﭘﺎﺗﻮﻕ ﺷﻮﻥ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻭ ﺷﯿﺸﻪ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺸﺮﻭﺑﯽ ﺟﺎﺕ ﻧﯿﺴﺖ
ﺁﺭﻩ ﺭﻓﯿـﻖ!!!!
ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻼﻣﺸﻮﻥ ﻣﻌﺮﻓﺘﻪ
ﺑﯽ ﺭﯾﺎ، ﺑﺎ ﺧﺪﺍ، ﻣﻬـﺮﺑﻮﻥ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﻦ
ﺁﺩﻡ ﻣﯿﺘــﻮﻧﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﻪ
ﮐﻨﺎﺭﺷـﻮﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺭﯼ
ﮐﻨـﺎﺭﺵ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻣﺜﻞ ﻫـﻢ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻦ
ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﭘﺴﺮﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﻣـﺮﺩﻥ , ﺧﯿﻠﯽ ﺗﮑﻦ ، ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺎﺻﻦ...
ﺧﯿﻠﯽ ﺷﻮﺧﻦ ﻭ ﺟﻨﮕﻮﻟﮑـ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﻣﯿـﺎﺭﻥ
ﻭﻟﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﻮﻥ ﻗﻮﯾﻪ
ﺁﻩ ﮐﻪ ﺑﮑﺸﻦ ﺧﺪﺍ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻪ
اینارو اذیت نكنید،با احساساتشون بازی نكنید.
ﯾﻪ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﭘﺴﺮﻫﺎ هم ﻫﺴﺘﻦ :
* ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺩﺍﺭﻥ ...
* ﻟﺒﺎﺳﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻭﻥ ﻧﻤﯿﭙﻮﺷﻦ ...
*ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻦ ... ﮔﺎﻫﯿﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﺟﺎ ﮐﻨﻦ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺭﻭ ﺩﻧﺪﻩ
ﯼ ﻟﻮﺱ ﺑﺎﺯﯼ
* ﻗﻮﻟﺸﻮﻥ ﻗﻮﻟﻪ ...
*ﯾﻪ ﺩﻝ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﺩﺍﺭﻥ ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﺎﻣﯽِ ﺁﺩﻣَﻦ ﺗﻮﯼ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺑﺤﺮﺍﻧﯽ دختر و پسرم نداره ...
*ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﻣﯿﺸﻦ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ"" ﺩﻭﺳﺖ"" ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺎﺷﻦ ﺗﺎ ﯾﻪ"" ﺩﻭﺳﺖ
ﭘﺴﺮ ..."" ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺗﻮ ﺩﻝ ﻃﺮﻑ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﻩ ...
*ﯾﻪ ﮔﻮﺵ ﺧﻮﺏ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﺷﻮﻧﻦ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺩﺍﺷﻮﻧﻮ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ ﻭ ﮐﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﺭﻥ ﻫﯽ ﻏﺮﻏﺮ
ﻣﯿﮑﻨﻦ ..
*ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯿﺸﯽ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺍﻭﻧﻪ .... ﭼﻮﻥ ﺑﻬﺖ ﺛﺎﺑﺖ
ﮐﺮﺩﻩ ﻭﺍﺳﺖ ﯾﻪ ﺩﻭﺳﺘﻪ ﻧﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 14:46
+5
mohamad
mohamad
در راستاي اينکه پست هام تموم شده ميخوام براتون برقصم

جوني جونم يار جونم بيا دردت به جون ،

دم مهتاب لب دريا سي تو آواز مي خونم ،


جوني جونم يار جونم آآآآآآآ بيا وسط :))))

('_')
_//
_/

('_')
\
/

/('_')
_||
_/
چون بچه هاي خوبي بودين يک هليکوپتري هم واستون ميزنم :|

_/
_|
_/
(.-.)
سفارش مجالس پذيرفته مي شود :|
{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 14:38
+5
korosh
korosh
دختر پنهاني گوگوش(عكس)

دختر پنهانی گوگوش (عکس)


 

«من حاصل ازدواج پنهانی شاه و گوگوش هستم.» این ادعای زنی با نام «شادی پهلوی» است که خود را فرزند ازدواج پنهانی شاه مخلوع ایران و یک خواننده زن لس آنجلسی می داند و می گوید حاضر است تا با آزمایش DNA هم ادعای خود را اثبات کند.

 

دختر پنهانی گوگوش (عکس)

 

شادی پهلوی در صفحه خود در یکی از شبکه های اجتماعی داستان تولد خود را از سرپرستان ساواکی خودش شنیده است این طور روایت می کند: «دلیل واقعی دستگیری مادرم توطئه بر علیه ولیعهد بود چون اگر من پسر به دنیا می آمدم موازنه های قدرت پشت پرده زیادی به هم می ریخت مادرم بعدا با وساطت غلام رضا پهلوی از زندان آزاد شد در آن زمان در ایران به دلیل سانسور ساواک جز اعضای محرم و داخلی دربار و ساواک و اعضای خانواده حقیقی فرح دیبا که من به دست آنها سپرده می شوم کسی از مردم عادی ایران از تولد دختری بین فائقه آتشین و محمد رضا پهلوی خبر دار نشده و من نیز به بقیه کوه اسرار پدرم و خانواده او ملحق میشوم …..مادرم کمی پس



از تولد من به دستور ساواک و برای جلوگیری از پخش هر نوع .شایعه ای مبنی بر زایمان او از محمد رضا پهلوی او با همین شریک اخاذی مالی خود یعنی محمود قربانی ازدواج کرد و بار دیگر به دستور ساواک و برای واقعی نشان دادن ازدواج خود با قربانی او فرزند بعدی خود یعنی کامبیز قربانی را حامله شد من از سرپرستان ساواکی خود شنیده بودم که فرح برای انتقام از تولد من و همدستی مادرم در نقشه کودتای داخلی اسداله علم …….. او در روز زایمان مادرم مامور به بیمارستان فرستاده و آنها بلافاصله پس از تولد کامبیز با دستگاه اتصال قلب شوک به سر او وارد می کنند …کامبیز به این دلیل امروز کند ذهن…. و لقب عقب مانده گرفته است.»

شادی پهلوی مدعی شده است: من به برادرم کامبیز قربانی هم بارها پیام دادم و گفتم برای آزمایش DNA به ترکیه بیاید تا داستان خود را ثابت کنم.
او همچنین آرزو کرده روزی با مسلسل گوگوش را در جمع هوادارانش بکشد.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 14:20
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
عاقا  تقریبا یه سال پیش رفته بودیم تولد<img src=" /> . وسط بزن و برقص بود{-98-}یکی از دوستام یه هندی کم داد بهم گفت بیا فیلم بگیر منم شروع کردم فقط از دخترا فیلم میگرفتم<img src=" /><img src=" />و روشون زوم میکردم و با دوست دیگم رو فیلم چرت و پرت میگفتیم{-66-} حتی از فوت کردن شمع ها و کادو دادنا هم فیلم نگرفتم آخر مجلس بود دختره که تولدش بود اومد دوربینو بگیره که وصل کنن<img src=" /> به تی وی همه ببینن تازه فهمیدم دوربین مال دوستم نبوده<img src=" /> مال صاحب مجلس بوده . به سرعت برق و باد فرار کردیم گوشی ها رو هم خاموش کردیم{-65-}<img src=" />
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 13:42
+7
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

مینا دختر عموم استاد دانشگاهه<img src=" />،سوال میان ترم طرح کرده واسه دانشجوهاش رفته خوابیده {-90-}پسر7 ساله  اون دخترعموم  که اون شب باهاش دعواش شده بود{-68-} رفته زیر برگه ی سوالا نوشته "مینا گوزو " <img src=" /><img src=" />دخترعموی منم که گیج<img src=" />، رفته برگه رو داده به مسئول امتحانات، اونم که از دخترعموم گیج تر<img src=" />، سوالا رو تکثیر کرده داده دست شونصد تا دانشجو، دیگه خودتون تصور کنید جلسه ی امتحانو...  <img src=" /><img src=" /><img src=" />


دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 13:39
+7
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
آی داداشی یه لحظه وقتتو میدی بهم ؟؟!
یه خواهش دارم ازت واسه اینکه آبروی جنس خودمونو نبریم
وقتی که به عشقت میگی میذاری ببوسمت ؟ برای یه دختر خیلی سخته یه نفر دست بهش یزنه ... ببوستش... وقتی عشقت سرشو میندازه پایین و میگه باشه... اینو بدون که براش راحت نبوده... کلی با خودش کلنجار رفته...کلی همه چیز رو زیرپاش گذاشته و قبول کرده... آهای پسر ایرونی با توام! مرد باش و به یه بوسه رضایت بده ... تو فقط اجازه یه بوسه از اون دختر گرفتی نه چیز دیگه ... یه دختر احساسشو ... قلبشو میذاره کف دستش و میاد جلو ... تو هم مرد باش و با احساست بیا ... نه با چیز دیگه ...! چرا دست گل آلود [!]ت رو توی حوضچه زلال احساس میشوری ؟ میدونی مدیونی ؟ به تموم هم جنسای خودت مدیونی ... به تموم کسایی که بعد از تو قراره با اون دختر برخورد داشته باشن مدیونی ... در برابرشون مسئولی ... چرااااااااااا؟ چون تو دید اون دختر رو نسبت به همه عوض کردی... چون تو ذهن اون دختر رو خراب کردی ... فکرشو مشغول کردی ... آره برادر من مدیونی ... ! پس بخاطر دخترا نه ! بخاطر هم جنسای خودمونم که شده حواستون بیشتر باشه ...
6 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 13:34
+9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ