یافتن پست: #روزها

☺SAEED☻
☺SAEED☻
از قوانین درس خوندن :
شمارش تعداد صفحات جزوه . تقسیم آن به تعداد روزهای موجود برای امتحان . نخوندن در روزهای اولیه و ارجاع تمام جزوه به شب اخر:))
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 14:04
+4
sasan pool
sasan pool
من در اتاقی 20 چند متری زندگی میکنم.در این اتاق پنجره ای دارد رو به زندگی گاهی از پنجره بیرون نگاه می کنم.
پسری در حال دویدن است و به دور دست ها نگاه می کند.در این اتاق آیینده مرده است.دختری دست پسری را گرفته و مشغول راه رفتن هستن.در این اتاق عشق مرده هست.مغازه داری به فکر فروش بیشتر بر اجناس خود چوب حراج زده هست.در این اتاق بر زندگی چوب حراج زده اند.دو همکلاسی با هم می خندن.در این اتاق رفاقت مرده است.کارگری مشغول ساخت سر پناه برای مردم است.در این اتاق کار و تلاش مرده هست.مردی در حال خواندن روز نامه هست.در این اتاق خبری نیست جز تنهایی من.برروی شیشه به انعکاس چهر خود نگاه میکنم فقط تنهایی را میبینم.در این اتاق همه شب شب یلدا ست.روزهایش مثل یک پلک زدن می گذرد.در این اتاق من هستم و تنهایی های من.چند سالی من و تنهایی دو دوست خوب با هم شدیم.شبهای این اتاق تماشایی است جای خیلی ها در این شبها خالی است .من و تنهایی با هم شب را صبح میکنیم.
به راستی این اتاق قبر من است.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 13:54
+1
mehdi
mehdi
این روزها تا بارون میزنه...
..
ناخود آگاه بدون چتر از خونه میزنم بیرون و میرم قدم میزنم...
..
نمیدونم چه مرگمه...!!!
..
شاید دلتنگم...
..
شاید نگرانم...
..
شاید غمگینم...
..
یا شایدم تنها....!
..
نمیدونم...
..
ولی* فکر کنم خیلی* داغونم ،چون...
..
بارون قطع میشه ولی هنوز صورت من خیسه
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 23:09
+7
امیرحسین
امیرحسین
در روزهایی که دلم شکسته بود

یاد حرفهای "پدر ژپتو" افتادم که میگفت:

پینوکیو !

چوبی بمان...

آدم ها سنگی اند...

دنیایشان قشنگ نیست...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 20:04
+4
شاهین
شاهین
در بدترين روزها اميدوار باش، که هميشه زيباترين باران از سياه ترين ابر مي بارد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 13:45
+5
ali
ali
صدای قدم هایت...
صداي قدم‌هايت را هنوز هم مي‌شنوم.!..

آن‌روزها عاشقانه با هم گام برمي‌داشتيم.

شب‌ها ستاره بوديم در آسمان، .. و هر صبح مي‌رفتيم تا رسيدن به خورشيد.

آن‌روزها در کنار هم، به شماره‌ي قدم‌هامان فکر نمي‌کرديم.

آن‌روزها هيچ‌چيز اهميت نداشت!!!!!!! هيچ‌چيز به اندازه‌ي تو اهميت نداشت.!.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 23:39
+2
parham
parham
از ديروزها به دنبالت دويدم و به اميد ديدارت به امروز رسيدم ولي افسوس...!

افسوس که تو به فرداها سفر کردي
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 17:08
+4
ronak
ronak
وقتی کسی کنار شماست که تمام زندگیش شما هستید
وقتی که همیشه شما در اوج هستید و او تماشاگر این اوج
وقتی که تحمل دیدن ناراحتی شما را ندارد
و هدیه او برای شما لبخندی از سر رضایت باشد
آن زمان است که می فهمید کسی هست که شما را دوست می دارد
به هر شکل و با هر فکر و عقیده ای
اگر اینچنین کسی در زندگیتان دارید به او احترام بگذارید و دوستش داشته باشید

این روزها تمام آدم ها گرسنه اند برای بلعیدن خوشی دیگران
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 20:32
+7
ronak
ronak
و چقدر تازگی دارد برایم ؛ روزهایی که به امید آمدن کسی دلخوش نیستم و شب هایی که از نیامدنش دلگیر نمی شوم ،بی کسی هم عالمی دارد.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 14:24
+3
hadith
hadith
این روزها نوازنده ی خوبی شده ام... دلم شور می زند... چشم هایم تار....
دیدگاه  •   •   •  1390/11/30 - 14:48
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ