یافتن پست: #رو

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
مردی که خودشو وقف نجات مردم کرده !
درود بر این مرد بزرگ

دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:33
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اتل متل یه مورچه
قدم میزد تو کوچه
اومد یه کفش ولگرد
پای اونو لگد کرد
مورچه یه پاش شکسته
راه نمیره نشسته
بابرگی پاشو بسته
نمی تونه کار کنه
دونه هارو بار کنه
تولونه انبار کنه
مورچه جونم تو ماهی
عیب نداره سیاهی
خوب بشه پات الهی
دارین شعر رو میخونین ؟! حتما با ریتم هم میخونین ؟!!!
زشته . حتما دانشجوم هستی :|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:31
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مرد بآس وقتی از دست خانومش عصبانی میشه..
فریاد بزنه بعد کمربندش رو در بیاره
بره سمت خانومش ، کمربند رو بندازه دور کمرش و
با چشم غره بهش بگه:
بوس یا گاز؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:25
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شعر مازیار فلاحی میگه :

بذار عود روشن کنم یکم هوا عوض بشه
شاید آروم بگیرم ، حس بکنم که وقتشه

می تونی چند دقیقه ،نگاه تو چشمام بکنی
حواست به من باشه ، هر کاری می خوام بکنی !

یکمی حالم بده ، قلبم داره تند میزنه !
بذار نورو کم کنم ، اینجا زیادی روشنه ... !!

من ذهنم منحرفه یا شما هم همون تصویری که من میسازم در نظرتون میاد
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:19
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دو گروه دختر هستن که کشتن اینا ، نه تنها مستحبه ، بلکه واجبه شرعیه!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1. دارو فروشای تو داروخونه که حس میکنن دکترن!
2. بلیط فروشای آژانسای هواپیمایی که حس میکنن خلبانن !
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:15
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدونی تلخ ترین موسیقی دنیا چیه ؟ اهنگیه ک با انگشتات رو در یخچال میزنی ، زمانی که چیزی رو که هوس کردی توش پیدا نمی کنی
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:13
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سر کلاس عربی :
آقای معلم : اگه ببینم کسی سر کلاس من فارسی صحبت کنه باید بره بیرون
من به دوستم : الخودکار المشکی داری ؟
دوستم : البله الدارم ، البفرمایید !!!
نیمکت بغلی : الـــخخخخخخخ
کلاس : الــــخخخخخخخخخخخخ :)))
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 15:07
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خودروی جذاب ایتالیایی در راه ایران!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 12:16
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در music





یه روزی عاشقتم شدم بچه بودیم یادش بخیر

هیشکی نفهمید حالمو حتی خودت یادش بخیر

یادمه خونه ی شما یه شهر خیلی دوری بود

سالی یه بار می دیدمت رفتنمونم زوری بود

یادش بخیر روم نمیشد تویه چشات نگاه کنم

همیشه آرزوم بوده اسم تو رو صدا کنم

خجالتی بودم ولی تمومه فکره من تو بود

تا اون غریبه اومدو عشق منو ازم ربود

ای یادگار کودکیم ای آسمونه سادگیم

ای خاطراته اولینو آخرین دلدادگیم

ای عشق اولی برام دعا کن از فکرت درام

از اون امیدو آرزو مونده یه قلب پیر برام



http://dl.behsong.ir/1393/Shahrivar/19/Mehdi Ahmadvand - Az In Saat [128]/11. Yadegar
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/20 - 11:24
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﺑﻌﺪ شونصد ﺩﻫﻪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ،
ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﯿﻢ ﺳﻨﺪﯼ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ . . .
ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﻥ : ﺍﻣﺸﻮ ﺷﻮ ﺷﻪ ﻟﯿﭙﮏ ﺭﯼ ﻫﯿﺮﻭﻧﻪ . . .
ﻟﯿﭙﮏ : ﻗﻄﺐ ﻧﻤﺎ
ﺭﯼ : ﺭﻭ
ﻫﻴﺮﻭﻧﻪ : ﻫﻴﺮﻭﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﻳﺶ ﺑﻮﺷﻬﺮﯼ، میشه ﺷﻤﺎﻝ
ﻳﻌﻨﻲ : ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺒﺸﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻴﺮﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎﻝ !
ﺣﺎﻻ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎﻝ ؟!
ﺷﺎﻋﺮ ﺗﻮﻱ ﻣﺼﺮﻉ ﺑﻌﺪی ﺩﻟﯿﻠﺶ و ﻣﻴﮕﻪ : ﻳﺎﺭﻡ برﺍﺯﺟﻮﻧﻪ !
ﻭ ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺍﯾﻨﻪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﺯﺟﺎﻥ ﺷﻤﺎﻝ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻩ !
ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ چند نفر ﻓکر ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻣﯿﮕﻪ: ” ﻟﯿﭙﮏ ﻟﯽ ﻟﯽ ﻟﻮﻧﻪ ” ؟
چه فلسفه‌ای داشته این سندی، اشک تو چشام جمع شد . . .
به این میگن؛ یه کار تحقیقاتی قوی !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 22:42
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ