یافتن پست: #زخم

محمد
محمد
بغض كرده بود. از بس گفته بودند: «بچه است؛ زخمي بشود آه و ناله مي‌كند و عمليات را لو مي‌دهد.»
شايد هم حق داشتند. نه اروند با كسي شوخي داشت، نه عراقي‌ها. اگر عمليات لو مي‌رفت، غواص‏‌ها - كه فقط يك چاقو داشتند - قتل عام مي‌شدند. فرمانده كه بغضش را ديد و اشتياقش را، موافقت كرد.
* * *
بغض كرده بود. توي گل و لاي كنار اروند، در ساحل فاو دراز كشيده بود. جفت پاهايش زودتر از خودش رفته بودند. يا كوسه برده بود يا خمپاره. دهانش را هم پر از گِل كرده بود كه عمليات را لو ندهد.
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 20:36
+3
AmirAli
AmirAli
واحدهای پولی ایران :
ریال ، تومان ، چسب زخم ، رنگارنگ ، آدامس شیک و خورده ندارم !

دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 21:01
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در زندگی
زخم هایی هست
که با یه چسب زخم ساده خوب میشه
.
.
.
بعضیاشونم اصلا هیچ اقدامی لازم ندارن ؛ الکی بحثو عاشقانه نکنید !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:10
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،

به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد

که هنوزم که هنوز است

چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟

دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،
فقط برد،
زمین مرد
زمین مرد ،
خداوند گواه است،
دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،

برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،

تو کجایی گل نرگس؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است

زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم

مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی

به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.

نکند باز شده ماه محرم

که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

به فدای رخت ای ماه!

بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،

آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه ،
دلم سوخته از آه نفس های غریبت

دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده،
همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی
و سپس رفته به اقلیم رهایی،
به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی
و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی؟
به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،
نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد،
شب من روزن مهتاب ندارد،
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...
تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...
گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری
که هر آن مرثیه را خلق شنیده است
شما دیده ای آن را
و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم،
و خودت نیز مدد کن
که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود
چون تپش موج مصیبات بلند است،
به گستردگی ساحل نیل است،
و این بحر طویل است
وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است
که این روضهء مکشوف لهوف است،
عطش بر لب عطشان لغات است
و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است،
و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،
ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است،
ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است،
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است
و زنی محو تماشاست زبالای بلندی،
الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه
که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»
دلت تاب ندارد
به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی،
قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،
تو کجایی ... تو کجایی..
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 16:45
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
خشـــاب ِ لبانت را از بوســه پــُـــر كـــــــن،
و تنـــــم را زیــر بوســه هایت..
تیر باران...
مرا زخمي كن با بوسه هايت
من اين درد را دوســــــت دارم....!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 14:33
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
سوختم باران بزن شایدتوخاموشم کنی
شایدامشب سوزش این زخم هاراکم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است
پس بزن باران بزن شایدتوخاموشم کنی {-26-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 21:15
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه ی فامیلمون 6 سالش بود خورده بود زمین گفتم بیا بوسش کنم خوب شه برگشته میگه نمیخاد تو زندگی زخمایی هس که فقط ی نفره خاص باید بوس کنه تا خوب شه!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 15:17
+2
محمد
محمد

واحدهاي پولي ايران :
ريال ، تومان ، چسب زخم ، رنگارنگ ، آدامس شيک و خورده ندارم(^ــــــ^)
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 13:09
+3
mohammadreza
mohammadreza
می نویسم به تو ای همپای دیرین به تو ای رویای شیرین
تویی که با وارد شدن به قلبم احساسم را دگرگون کردی
تویی که تمام زندگی ام را با یاد تو می گذرانم
تویی که فکر نبودنت روزهایم را به شب و شب هایم را به روز می رساند
تویی که با رفتنت مرا دیوانه کردی و یار همیشگی من بعد از تو خاطراتت بود و بس
آخر چه بگویم دگر، اشک هایم مرهم این دل زخم خورده اند و امید به روزهای در پیش ، تنها دلخوشی ام .
محمدرضا مردانی – پاییز92
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 23:53
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کوتاه کن کلام ... ، بماند بقیه اش!
مرده است احترام ... ، بماند بقیه اش!
از تیر های حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام ... ، بماند بقیه اش!
هرکس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام ... ، بماند بقیه اش!
شمشیر ها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگها تمام ... ، بماند بقیه اش!
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟! ... ، بماند بقیه اش!
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام ... ، بماند بقیه اش!
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... ، بماند بقیه اش!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/27 - 20:28
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ