یافتن پست: #زمان

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زمانى که ما مدرسه مى رفتیم یک نوع املا بود به نام “املا پاتخته اى” ،
در نوع خودش عذابى بود براى کسى که پاى تخته مى رفت ،
یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملا عام
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 20:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺿﺮﺑﻪ ﯼ ﺭﻭﺣﯽ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﯾﻪ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﻭ ﺷﯿﮑﻮﻧﺪﻡ
ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺗﺮﺷﻪ ،
ﻧﮕﻮ ﻟﯿﻤﻮ ﺍﻣﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻩ ... |:.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 18:26
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بابام حسرت زمان باباش رو میخوره
منم حسرت زمان بابام رو
اما اگه بچه من بخواد حسرت زمان من رو بخوره به جان خودم
همچین با پشت دست میزنم تو دهنش که نفهمه از کجا خورده!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 18:23
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

همچــــونـ . . .


شـنهایــــــ محصـــور شــده

در شیشـهـ یـ زمانـ

آرامـ آرامـ

فرو میـریــــزمـ

نمیـ دانـــــمـ. . .

کیـ تمـــامـ میـ شــومـ

در اینـ بنبستـ پــــر تکــــرار !؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 21:13
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
شاید در گذر از کوچه ها...... کیسه ای دوام نیاورد و تمام سیب های سرخ را راهی ِ راه کند.. درست در همان زمان رهگذری می رسد و در بدست آوردن سرخ ترین سیب یار ما می شود... این سیب اما با سیب حوا فرق دارد... این اما..


دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 18:52
+3
وقتي دو عاشق از هم جدا ميشن ...
ديگه نميتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همديگه زخم زدن ...
نميتونن دشمن همديگه باشن ...
چون زماني عاشق بودن ...
تنها ميتونن آشناترين غريبه براي همديگه باشن ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 12:44
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
بار دگر نامه ی تو باز شد

مستی ام از نامه ات آغاز شد

نام خدا زیور آن نامه بود

من چه بگویم که چه هنگامه بود

بوسه زدم سطر به سطر تو را

تا که ببویم همه عطر تو را

سطر به سطرش همه دلدادگیست

عطر جوانمردی و و آزادگیست

عطر تو در نامه چها میکند

غارت جان ودل ما میکند

از غم خود جان مرا کاستی

بار دگر حال مرا خواستی

بی تو چه گویم که مرا حال نیست

مرغ دلم بی تو سبکبال نیست

هر چه که خواندم دل تو تنگ بود

حال من و حال تو همرنگ بود

بی تو از این خانه دل شاد رفت

رفتی و بازآمدن از یاد رفت

هر که سر انگشت به در میزند

جان و دلم بهر تو پر میزند

بی تو مرا روز طلایی نبود

فاجعه بود این که جدایی نبود

چون به نگه نقش تو تصویر شد

اشک من از شوق سرازیر شد

اشک کجا گریه ی باران کجا!!!

باده کجا نامه ی یاران کجا!!!

بر سر هر واژه که کاوش کند

عطر تو از نامه تراوش کند

عکس تو و نامه ی تو دیدنیست

بوسه ز نقش لب تو چیدنیست

هر چه نوشتی همه بوی تو داشت

بر دل من مژده ز سوی تو داشت

هر سخنت چون سخن یوسف است

بوی خوش پیرهن یوسف است

من ز غمت خسته ی کنعانی ام

بی تو گرفتار پریشانی ام

مهر تو چون باد بهاری بود

در دل من مهر تو جاری بود

نامه به من عشق سفر می دهد

از سر کوی تو گذر میدهد

نامه ی تو باده ی مرد افکنست

هر سخنت آفت هوش منست

جان و دلم مست جنون می شود

تشنگی ام بر تو فزون میشود

نامه ی تو گر چه خوش و دلکشست

در دل هر واژه گل آتشست

حرف به حرف تو به هرنامه یی

خواندم و دیدم که چه هنگامه یی

نامه ی تو قاصد دنیای عشق

بر دلم آموخت الفبای عشق

هر الفش قد مرا راست کرد

با دل من هر چه دلش خواست کرد

از ب ی تو بوسه گرفتم بسی

نامه نبوسیده به جز من کسی

پ چو نوشتی دل من پر گرفت

آتش عشق تو به دل در گرفت

دال تو بر دل غم دوری نهاد

صاد تو دل را به صبوری نهاد

سین تو سرمایه سود منست

سین همه ی بود و نبود منست

سور و سرورم همه از سین تست

سین اثر سینه ی سیمین تست

شین تو در خاطره شوق آورد

ذال او ما را سر ذوق آورد

لام تو یادیست ز لبهای تو

وان نمکین خنده ی زیبای تو

میم بود شمه یی از موی تو

زانکه معطر بود از بوی تو

نون تو از ناز حکایت کند

های تو از هجر شکایت کند

واو تو پیغام وصال آورد

جان و دل خسته به حال آورد

از سخنت بر تن من جان رسید

حیف که این نامه به پایان رسید

بوسه به امضای تو بگذاشتم

یاد زمانی که تو را داشتم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 12:03
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

زندگی می گذرد، با خوبی ها و بدی هایش، با کمی و کاستیهایش،
با آرامش و خشم هایش، حرص و هیجان ها، شاید اما بیش از هر چیز با روزمرگی. زندگی می گذرد،
در تشویش و تردیدها، به سرعت می گذرد،
گذشت زمان را حس نمی کنی و فقط حس می کنی که اتفاقی در شرف وقوع است
.
آرزو می کنم، هدیه ای برای همه، آنها که می شناسم و نمی شناسم،
کاشکی آن اتفاق بیافتد، اتفاقی به نام "خوشبختی
"

دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 01:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



سن مشکل عشق نیست. زمان نمی تواند بلور اصل را کدر کند.

مگر آنکه تو پیوسته برق انداختن آن را از یاد برده باشی.

یک عاشقانه آرام / نادر ابراهیمی


دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 18:46
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



فقط زمانی به یه نفر میتونی بگی
: "عاشقتم"
که قدرت "پس زدن" هر کسی جز اونو داشته باشی ...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 18:44

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ