یافتن پست: #زنده

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نقش سرنشین کنار راننده در ایران:
۱- کشیدن بقیه کمربند ایمنی راننده و نگهداشتن آن هنگام مشاهده افسر راهنمایی و رانندگی
۲- نگهداشتن فرمان اتومبیل هنگامی که راننده دستش بند است
۳- دادن شماره تلفن راننده به سرنشینان خودروی بغلی
۴- تعویض دنده هنگامی که راننده در حال مکالمه با تلفناست
۵- تیکه انداختن به عابرین پیاده
۶- جیغ زدن هنگام عبور از داخل تونلها
۷- فحش دادن به دیگر رانندگانبخاطر رانندگی بد آنها.
۸-تشویق راننده برای لایی کشی
۹- فحش و نفرین به راننده موقع عبور از روی دست اندازها
۱۰- ایجاد قوت قلب برای راننده هنگام دعوا
۱۱-خوابیدن با صدای خروپف زیاددر جاده ها
۱۲-زنده ماندن در تصادفات شدید؛ در حالیکه راننده بیچاره تیکه تیکه میشود؛
۱۳-و در نهایت انجام مجلس کفن و دفن راننده!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/22 - 20:12
+1
be to che???!!
be to che???!!
یوهوووووووووووووووووووووو کسی اینجا نیییییییییس؟؟
7 دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 23:05
+4
nima
nima
http://s5.picofile.com/file/8121870368/139880235501311.jpg

بنیامین بهادری پس از ماه‌ها با ظاهری جدید به روی صحنه رفت

 تا قبل از ١٨:۴٠دقیقه و خاموش شدن چراغ ها و ورود پر انرژی خواننده محبوب (( بنیامین بهادری ))  مردم با آرامش و نسبتا در سکوت با شور و اشتیاق فراوان روی صندلی های خود نشسته بودند و مشتاقانه منتظر شروع کنسرت  بودند.

پس از ورود بنیامین سالن میلاد از شدت جیغ و فریاد تماشا گران  تا مرز انفجار رفت!


خلاقیت خیلی جالب و قابل توجه موءسسه  آوای هنر پرده ی سفیدی بود که از بالا تا پایین سن کشیده شده بود و پس از ورود ایشان  به طور خیلی زیبایی به سمت زمین کشیده شد.


وی کنسرت سه شنبه ٩اردیبهشت ماه ١٣٩٣ خود را با آهنگ گوش نوازی از آلبوم ٩٣ به نام هفته ی عشق آغاز کرد که با استقبال زیادی از طرف تماشاگران روبرو شد و قطعات گل یاس ، دنیا دیگه مثل تو نداره ، فقط شبیه خودتی ، مدار ، جادوگر گیسو ، عشق در روز قیامت ، عشق داغ من و تنگ غروب در ادامه اجرا شد.


پس از احوال پرسی گرم وی با مردم و تشکر او بابت شور و انرژی فراوانی که داشتند، معرفی یکی از موزیسین های هنرمند کشورمان آقای میثم مروستی و خواننده ی محبوب مردمی آقای محمد اصفهانی بود.


در ادامه نورپردازی و دکور خیلی زیبای سالن  توسط  آقای مرتضی شجایی شور و اشتیاق  مردم را مضاعف می کرد.


آهنگ زیبا و پر معنای ((یه خونه)) که برای همسر مرحوم ِ بنیامین در آلبوم ایشان منتشر شده بود با عشق فراوان  توسط ایشان اجرا شد!!


یکی از کارهای قابل تحسین گروه ارکستر نواختن قطعه بی کلامی بود که زمان استراحت بنیامین توسط نیما قادئی و دیگر دوستان اجرا شد .


و از جمله میهمانان ویژه که در کنسرت حضور داشتند ، خانم تهمینه میلانی و آقای امیر توسلی بودند .


و در لحظات پایانی کنسرت ، خواننده محبوب با آهنگ جدید (( عشق احساسه )) که حدود یک هفته پیش منتشر شده بود و معرفی اعضای گروهش که شامل (( علی منصوری رهبر ارکستر ، آلن بارسخیان نوازنده گیتار الکترونیک ، محمد حاجیلو گیتار آگوستیک ، آرش سعیدی گیتار بیس ، علیرضا میرآقا ترومپت و نیما وارسته تنظیم کننده ، سلیم احمدی مدیر برنامه ریزی ، امیرحسین شجاعی عکاس و پوستر ، مستانه مهاجر تدوین )) خداحافظی کرد


آخرین ویرایش توسط torres95 در [1393/02/21 - 12:47]
دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 12:31
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بعضی عطر ها را

باید با تمام وجود بویید

باید چشمانت را ببندی و

از عمق سینه ات نفس بكشی و بمیری !

و در زیبا ترین خاطره ی قرن زنده شوی !

آنجا كه تو

نقش اول تمام عاشقانه های زمین بودی

ولحظه ای بعد

چشمانت را بگشایى و

لبخندی روی لبانت باشد !

بعضی عطر ها اصلاساخته شده اند برای سفر در زمان ...!!





دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 18:16
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



انشاالله به پای هم پیر شید :))))))))))))))))
چرا روح سازنده ی فتوشاپو تو گور میلرزونید ........ :))))))))))))
من رفتم اسید سولفوریک بخورم :)))))))))))))))))


دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 20:36
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خب 1 ، 2 ، 3 
جشن و شروع میکنیم 

دســـــــــــــــــــــــت دســــــــــــــــــــــــت 
15.gif15.gif15.gif15.gif15.gif
مهمونای رقاصمون بیان وسط 
     50 (19).gif 

                      


 



ماشاللــــــــــــــــــــــــــه به رقاصامـــــــــــــــــــــــــــون 
      

خـــــــــب حالا همه باهم بخونیم 

           
تولد ، تولد ، تولدت مبارک 
 مبارک ، مبارک ، تولدت مبارک 
بیا شمعا رو فوت کن که 100 سال زنده باشی 
                   

@mohammadmahdi           
1 دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 14:57
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

{ شکلات }

با یه شکلات شروع شد ؛
من یه شکلات گذاشتم تو دستش ؛
اونم یه شکلات گذاشت تو دستم
من بچه بودم ؛ اونم بچه بود ؛ سرمو بالا کردم سرشو بالا کرد ؛
دید که منو میشناسه .
خندیدم ؛ گفت : دوستیم ؟ گفتم : دوست ؛ دوست ؛ گفت : تا کجا ؟
گفتم : دوستی که تا نداره
گفت : تا مرگ ؛ خندیدم ؛ گفتم : من که گفتم تا نداره ؛
گفت : باشه ؛ تا پس از مرگ ؛
گفتم : نه ؛ نه ؛ نه ؛ نه ؛ تا نداره ؛
گفت : قبول ؛ تا اون جایی که همه دوباره زنده میشن ؛ یعنی زندگی پس از مرگ ؛
بازم با هم دوستیم ؛ تا بهشت تا جهنم تا هر جا که باشه با هم دوستیم ؟
خندیدم ؛ گفتم :تو تا هر جا دلت خواست تا بکش ؛ از سر این دنیا تا سر اون دنیا ؛
اما من اصلا براش تا نمیزارم
نگاهم کرد ؛ نگاهش کردم ؛ باور نمیکرد ؛
میدونستم اون میخواست حتما دوستیمون تا داشته باشه ؛ دوستی بدون تا رو نمیفهمید .. گفت : بیا برای دوستیمون یه نشونه بزاریم ؛
گفتم : باشه تو بزار ؛
گفت : شکلات ؛ هر بار همدیگرو می بینیم یه شکلات مال تو ؛ یکی هم مال من باشه
گفتم : باشه ؛ .... هر بار یه شکلات میزاشتم تو دستش ؛
اونم یه شکلات میزاشت تو دست من
باز همدیگرو نگاه میکردیم یعنی دوستیم ؛ دوست ؛ دوست ...
من تندی شکلاتمو باز میکردم میزاشتم تو دهنمو تند تند میمکیدم
میگفت شکمو ؛ تو دوست شکمو من هستی ؛
و شکلاتشو میزاشت تو یه صندوقچه کوچولو خوشگل ؛
میگفتم : بخورش ؛
میگفت تموم میشه ؛ میخوام تموم نشه برای همیشه بمونه ؛
صندوقچه پر از شکلات شده بود ؛ هیچ کدومشو نمیخورد ؛
ولی من همشو خورده بودم
گفتم ؛ اگه یه روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن ؟
گفت : مواظبشون هستم ؛ میگفت : میخوام نگهشون دارم تا موقعی که دوست هستیم ...
من شکلاتمو میزاشتم تو دهنم میگفتم : نه ؛ نه ؛ نه ؛ تا نداره دوستی که تا نداره ..
یکسال ، دوسال ؛ سه سال ؛ چهار سال ؛ هفت سال ؛ بیست سال شد
اون بزرگ شد ؛ منم بزرگ شدم ؛ من همه شکلاتامو خوردم ؛ اون همه شکلاتاشو نگهداشته ؛
اون اومده بود تا امشب خداحافظی کنه ؛ میخواد بره ؛ اون دور دورا ؛
میگه : میرم اما زود بر میگردم ؛
من که میدونم میره بر نمی گرده ؛ یادش رفت شکلات به من بده ؛ من که یادم نرفته بود
یه شکلات گذاشتم کف دستش ؛ این برای خوردنه ؛ یه شکلاتم گذاشتم کف اون دستش
این آخرین شکلات برای صندوق کوچیکت ؛
یادش رفته بود صندوقی داره برای شکلاتاش ؛ هر دو تا رو خورد ؛ خندیدم ؛ میدونستم دوستی مون تا نداره ؛ اما دوستی اون تا داره مثل همیشه
خوب شد همه شکلاتامو خوردم ؛ اما اون هیچ کدومشو نخورده ؛
حالا با یه صندوق پر شکلات های نخورده چی کار میکنه ؟؟

دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 18:42
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
هیچکس را اجازه نمیدهم سرمزارم گریه کند¡

 زنده بودنم گریه داشت ک آنهاخندیدن...!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/13 - 22:18
+2
be to che???!!
be to che???!!
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام دوس جونااااااااااااااااااااااااااااااااام
9 دیدگاه  •   •   •  1393/02/13 - 20:19
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به غضنفر میگن غمناک ترین لحظه زندگیت کدومه؟
میگه: در زلزله ی بم جسد کودکی را دفن کردم که بسیار گریه میکرد و میگفت عمو من زنده ام
دیدگاه  •   •   •  1393/02/12 - 12:34
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ