یافتن پست: #زنده

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

خــــــدا جــونــم

اینکه قلبم شکست به درک...

اینکه تنها شدم هم به درک...

اصلا دلمم شکست به جهنم!

ولی این منو آتیش میزنه که خودمو زنده گذاشتی

تا جلوی این شکسته ها شرمنده شم..!..

دیدگاه  •   •   •  1393/02/10 - 21:40
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




تا حالا دقت کردین رو کیبردها حرف (I) و (U) کنار هم هستند؟به سلامتی سازنده




دیدگاه  •   •   •  1393/02/10 - 21:18
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
@ghoghnoos
2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/10 - 15:51
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



طوفان نـــوح زنده شد از اشک چشم من
با آنکه در غمت،
به مــــدارا گـریستم!!




دیدگاه  •   •   •  1393/02/10 - 15:28
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

کامپوتر رو روشن میکنی..
صبر می کنی ویندوز بالا بیاد..
یه قلوب از چاییتو میخوری..
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر..
میری تو درایو إف...
یه سیگار روشن می کنی...
میری تو مای پیکچر..
یه پُکــــ سنگین ...
دنبال یه فایل قدیمی می گردی..
یه پُکـــ سنگین دیگه..
پیداش می کنی،بازش می کنی..
یه پُکـــ دیگه..
عکسا رو نگاه می کنی...یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن..
میرسی به یه عکس... این عکس یه اشکالی داره...
یه پُکــ سنگین.. نه دو تا پُکـــــ سنگیـــن...
نمی خوای قبول کنی...
جای یکی تو زندگیت خالیه...
دقیقا همونی که توی عکس خودشو انداخته تو بغلت...
محو عکسی.. کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه...
به خودت میای.. سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی...
کامپوتر رو خاموش می کنی...
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی و زیر لب میگی:
"لعنتی! ارزشش رو داشتی؟؟؟؟

3 دیدگاه  •   •   •  1393/02/9 - 21:47
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

تصـــور کن
.
.
.
.
.
.
قورت دادنه سوسکی رو که جفت پای عقبش لای دندونات گیر کرده و عاجزانه داره رو زبونت واسه زنده بودن تقلا میکنه و تو سنگدلانه دندوناتو رو کمرش فشار میدی و اونم خـرچ صدا میده
.
.
.
چندشم خودتی . میخواستی تصور نکنی

دیدگاه  •   •   •  1393/02/9 - 20:32
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
{-23-}{-23-}خدایا !
اگه قرار شد دوباره دهخدا زنده بشه ببرش تو زیمباوه
این کارو بکن
چون اگه تو ایران زنده شه با شنیدن الفاظی مثل عجیجم ، عجقم ، بوج
قلفونت ، تیتلتو بخولم و … سکته میکنه
دیدگاه  •   •   •  1393/02/8 - 21:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آدم هـــا برای زنده بودن
گاهـی راه نفس هم را مـی بندند
مـن نمـی دانستم این یـعنی بوســـه !
ایـن را تــــو به مـن آموختـی
وقتی که مــی خواستم نفسی تازه کنــــم ...
بین لب های تـــو جاטּ مــی دادم
تـــو مـــی خندیدی ...
و از این مرگ خوشتـــــ مـی آمد .
مرگ ِ مرده ا ـے که تازگــ ـے ها
راه ِ زنــــده بودטּ را فهمیـــــده ...!


دیدگاه  •   •   •  1393/02/6 - 21:13
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ
ﺗﺠﺮﺑﮥ ﻳﻩ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﺨــﻮﺍﺑﻴﺪﻥ
ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ
ﯾﻪ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺗـــﻮﻱ ﺟﺎ ﻏﻠﺖ ﺯﺩﻥ
ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑـﺮ ﻫﻢ ﻧـﺬﺍﺷﺘﻦ !
ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ
ﻫﻤــﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﻋﻘـــﻞ
ﻭ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﻨـــﺎ ﺭﻓﺘـــﻦ
ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻴــﭻ ﻭﻗﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧــﮑﺮﺩﻥ
ﻓﻘــﻂ ﺯﻧﺪﻩ ﺑــﻮﺩﻥ !
دیدگاه  •   •   •  1393/02/6 - 15:33
+4
mary jun
mary jun
دلم بهانه ای میخواهد برای ادامه زندگی ...
مثل یک بوسه عاشقانه ک یادم بیاورد هنوز زنده ام !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/27 - 15:52
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ