یافتن پست: #زنده

saman
saman
در CARLO
به كودكي گفتند :عشق چيست؟

گفت : بازي .

به نوجواني گفتند : عشق چيست؟

گفت :رفيق بازي .

به جواني گفتند : عشق چيست؟

گفت : پول و ثروت.

به پيرمردي گفتند :عشق چيست؟

گفت :عمر.

به عاشقي گفتند : عشق چيست؟

چيزي نگفت آهي كشيد و سخت گريست.

به گل گفتم: عشق چيست؟

گفت : از من خوشبو تره .

به پروانه گفتم: عشق چيست؟

گفت :از من زيبا تره .

به خورشيد گفتم عشق چيست؟

گفت: از من سوزنده تره

به عشق گفتم تو آخر چه هستي ؟؟..

گفت نگاهي بيش نيست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 12:17
+7
reyhan 70
reyhan 70
ساده که میشوی،همه چیز خوب میشود
خودت
غمت
مشکلت
غصه ات
هوای شهرت
آدمهای اطرافت
حتی دشمنت.
یک آدم ساده که باشی، برایت فرقی نمیکند که تجمل چیست، که قیمت تویوتا، لندکروز چند است، فلان بنز آخرین مدل، چند ایربگ دارد
مهم نیست، نیاوران کجاست، شریعتی و پاسداران و فرشته و الهیه کدام حوالی اند، رستوران چینی ها، گرانترین غذایش چیست.
ساده که باشی
همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود
همیشه لبخند بر لب داری
بر روی جدولهای کنار خیابان راه میروی
زیر باران، دهانت را باز میکنی و قطره قطره مینوشی
آدم برفی که درست میکنی
شال گردنت را به او میبخشی
ساده که باشی
همین که بدانی بربری و لواش چند است
کفایت میکند
نیازی به غذای چینی نیست
آبگوشت هم خوب است
ساده که باشی
آدمهای ساده را دوست داری
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:05
+7
saeed
saeed
دیگر ضربان قلبم را حس نمیکنم، کندترازآنی می زند که برای دم و بازدم خونی در رگهایم جریان یابد... چشمانم را بزور باز میکنم، نگاهم را میچرخانم چقدر لوله و سرم و سرنگ به این جسم بی جان وصل شده!!! صدای بوق دستگاه که نشانگر ضربان ضعیف قلب بی رمقم است را میشنوم!! چرا رهایم نمیکنید؟؟؟؟ چرا برای نفس کشیدن این میت سرگردان تلاش میکنید؟؟؟.... آزادم کنید، بگذارید روحم ازاین قفس تنگ رهایی یابد، چرا مرا با درد و رنج میخواهید؟؟ بگذارید آرامش یابم، من در طلب آرامشم...

آه که چقدر تشنه ام...خیلی.... لبهایم خشکیده است ترک آنها را از فرط تشنگی حس میکنم!!!کمی آب میخواهم ، آب ، آب،آب...اما صدای خشکیده در گلویم را کسی نمیشنود!!تنهایم تنهاتر از همیشه فقط من هستم و نفس هایی مصنوعی که آن را هم دستگاه میکشد نه جسم خودم... کاش از این تخت شکنجه نجاتم دهند، تختی که هر ثانیه جان کندنم را در آن حس میکنم...

با شما هستم سفید پوشانی که مدام گرد تختم میآیید میچرخید و به دستگاهها نگاهی می اندازید تا از زنده بودنم اطمینان یابید بگذارید بروم چرا باور نمی کنید نفس هایم با این مزخرفات بر نمیگردد.... نفسهایم را گرفته اند بر
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:54
+1
alireza
alireza
خداوند بی‌نهایت است و لامکان وبی‌زمان



اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود



و به قدر نیاز تو فرود می‌آید



و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود



و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود



و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می‌شود...



پدر می‌شود یتیمان را و مادر



برادر می‌شود محتاجان برادری را



همسر می‌شود بی‌همسرماندگان را



طفل می‌شود عقیمان را



امید می‌شود ناامیدان را



راه می‌شود گمگشتگان را



نور می‌شود در تاریکی ماندگان را



شمشیر می‌شود رزمندگان را



عصا می‌شود پیران را



عشق می‌شود محتاجان به عشق را



...



خداوند همه چیز می‌شود همه کس را...



به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس



بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا



و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف



و زبان‌هایتان را از هر گفتار ناپاک



و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار...



و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها،ناراستی‌ها، نامردمی‌ها!



چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه



بر سفره شما با کاسه‌ای خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند



در دکان شما کفه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:51
+8
saman
saman
خاطره های لعنتی ! چرا ولم نمی کنین ؟
مث شناسنامه شدم که باطلم نمی کنین

یه دل پر از قصه دارم که بی خیال عالمه چشمای سردمو ببین

، مگه چیم از مرده کمه ؟

یه مهر باطل بزنین ، رو این شناسنامه برم برای این یه دونه مهر ،

یه عمره که منتظرم یه عمریه با زنده ها ، مرده گیمو سر می کنم

دارم نفس کشیدنو ، دروغی باور می کنم

من از صدای نفسام ، دیگه دارم خسته می شم

فقط یه پرونده بودم که تا ابد بسته می شم

خاطره های لعنتی ، ولم کنین دارم می رم شماها زندگی کنین ،

من دیگه باید بمیرم اگر کسی سراغمو از شماها گرفت،

بگین اون مث زنده ها نبود یه مرده بود فقط همین
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 16:04
+3
binam
binam
در CARLO
و باز داستان زیبای انتظار
شاید به دید همه انتظار تلخ باشد
اما به دید من زیباست
شیرین است
چرا که همین اندک درصدی که میدانم ممکن است بیایی
برای زنده ماندنم کافیست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 13:34
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بیایید پارسی وار * زنها * را پاس بدارید ..
این بار اگر زن زیبا رویی را دیدید ..
هوس را زنده به گور كنید ..
و خدا را شكر كنید برای خلق این زیبایی
زیر باران اگر دختری را سوار كردید ..
... ... جای شماره به او امنیت بدهید ..
او را به مقصد مورد نظرش برسانید
..نه به مقصد مورد نظرتان .
هنگام ورود به هر مكانی ..
... با لبخند بگویید: اول شما .
در تاكسی خودتان را به در بچسبانید نه به او ..
بگذارید زن ایرانی وقتی مرد ایرانی را در كوچه خلوت می بیند
احساس امنیت كند نه ترس ..
بیاییدفارغ از جنسیت .. كمی مرد باشیم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 19:43
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بازنده منم
که در را باز می گذارم
شاید تو بازگردی...
دزد هم اگر بیاید
چیزِ مهمی برای بُردن نمی یابد؛
مهم من بودم
که تو بُردی!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 19:05
+6
مهسا
مهسا
@AsiyE

معجزه ی است..........

كه رؤیای بهشت را در آدم می كند...
{-35-}{-41-}
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 18:54
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
جواب زنده بودنم " مرگ " نبود !!!


♦♦♦زنده یاد حسین پناهی ♦♦♦
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 16:33
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ